کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدم شمرده نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خوش قدم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ بدقدم] [عامیانه] xošqadam ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است؛ خجستهپی.
-
هم قدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamqadam دو یا چند تن که با هم راه بروند؛ همگام؛ همراه.
-
قدم زنی
دیکشنری فارسی به عربی
تجوال
-
قدم زدن
دیکشنری فارسی به عربی
تجوال , خطوة , خطوة واسعة , مشي , مشية
-
خوش قدم
دیکشنری فارسی به عربی
محظوظ
-
ثبات قدم
دیکشنری فارسی به عربی
استمرار
-
ثابت قدم
دیکشنری فارسی به عربی
ثابت , حازم , صامد ، ثابت الجأش ، رابط الجأش
-
قدم رو
دیکشنری فارسی به عربی
موکب
-
قدم برداری
دیکشنری فارسی به عربی
موکب
-
قدم (گام)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qedem طاری: qeyam طامه ای: qedam طرقی: qeyam کشه ای: qedam نطنزی: qedem
-
قدم برداشتن
دیکشنری فارسی به عربی
خطوة
-
بد قدم
لهجه و گویش تهرانی
شوم
-
پا قدم
لهجه و گویش تهرانی
خوب یا بد بودن قدم کسی
-
خوش قدم
لهجه و گویش تهرانی
دارای قدم سبک
-
قدم رو
لهجه و گویش تهرانی
حالت بین قدم زدن و دویدن