کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدرت داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قدرت داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
يستطيع
-
واژههای مشابه
-
قدرتالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: qodratollāh) (عربی) قدرت خداوند .
-
flour strenght
قدرت آرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیتی در آرد که نشاندهندۀ امکان تولید خمیری محکم و کشسان از آن است
-
diffused power
قدرت پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] قدرتی که برخلاف قدرت آمرانه (authoritative power) بهصورت گستردهای در میان گروهی از افراد و نهادها در یک پهنۀ مفروض توزیع شده باشد
-
drive strength
قدرت سائق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] شدت هرگونه سائق
-
devolution, power-sharing 1
قدرتسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] واگذاری قدرت از حکومت مرکزی به یک نهاد حکومتی محلی
-
ionic strength
قدرت یونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مقدار برهمکنش متوسط ایستابرقی/ الکترواستاتیکی میان یونهای یک برقکاف
-
balance of power
موازنۀ قدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تعادل حاصل از توزیع قدرت میان دولتها
-
ابراز قدرت
فرهنگ واژههای سره
دست نمای
-
قدرت بالقوه
فرهنگ واژههای سره
توان نهفته
-
قدرت طلب
فرهنگ واژههای سره
فزون خواه، جاه پرست
-
موازنه قدرت
فرهنگ واژههای سره
برابری نیروها
-
power structure
ساختار قدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] نحوۀ توزیع مدیریت و قدرت تصمیمگیری عمومی در میان اشخاص و نهادها و سازمانهای دولتی در یک جامعۀ سیاسی ـ اجتماعی معین
-
delegation of power
تفویض قدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] واگذاری اختیار از یک نهاد حکومتی به نهاد حکومتی دیگر یا مقام یا سازمانی معین