کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قحط سالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قحط سالی
/qahtsāli/
معنی
۱. خشکسالی.
۲. کمیابی و گرانی خواربار.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
خشک سال
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قحط سالی
فرهنگ واژههای سره
خشک سال
-
قحط سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qahtsāli ۱. خشکسالی.۲. کمیابی و گرانی خواربار.
-
واژههای مشابه
-
سال قحط
لغتنامه دهخدا
سال قحط. [ ل ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سال که در آن هیچ یافت نشود. عام سَنیت . (منتهی الارب ). مُسنِت . (منتهی الارب ).
-
قحط شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کمیاب شدن .
-
قحط الرجال
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رُِ) [ ع . ] (اِمر.) نایاب بودن مردان کارآمد.
-
قحط رجال
لغتنامه دهخدا
قحط رجال . [ ق َ طِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کمیابی مردمان بادانش . (ناظم الاطباء). قحطالرجال .
-
قحط شدن
لغتنامه دهخدا
قحط شدن . [ ق َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کمیاب شدن . || مفقود گشتن . (ناظم الاطباء).
-
قحط سال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qahtsāl سال خشک بیباران.
-
قحط ناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qahtnāk زمانی که در آن قحط و غلا باشد: سال قحطناک.
-
قحط وغلا
دیکشنری فارسی به عربی
مجاعة
-
تازه آباد سرآب قحط
لغتنامه دهخدا
تازه آباد سرآب قحط. [ زَ دِ س َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی باختر قروه و 7هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج - قروه قرار دارد. جلگه و سردسیر است و 200 تن سکنه دارد، کردی . آب آنجا از چاه . محصول آن غلات ، ...
-
قَحط و غَلا
فرهنگ گنجواژه
کمیابی.
-
قحط و غلا
لهجه و گویش تهرانی
قحطی
-
قحط در علف خانه افتادن
لغتنامه دهخدا
قحط در علف خانه افتادن . [ ق َ دَ ع َ ل َ ن َ / ن ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از عمر به آخر رسیدن است . قحط در علف خانه افتاد؛ یعنی عمر به آخر رسید چه علف خانه کنایه از دنیا است . (آنندراج ).