کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قحط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قحط ناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qahtnāk زمانی که در آن قحط و غلا باشد: سال قحطناک.
-
قحط وغلا
دیکشنری فارسی به عربی
مجاعة
-
تازه آباد سرآب قحط
لغتنامه دهخدا
تازه آباد سرآب قحط. [ زَ دِ س َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی باختر قروه و 7هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج - قروه قرار دارد. جلگه و سردسیر است و 200 تن سکنه دارد، کردی . آب آنجا از چاه . محصول آن غلات ، ...
-
قحط و غلا
لغتنامه دهخدا
قحط و غلا. [ ق َ طُ غ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قحطی و خشک سالی .
-
قَحط و غَلا
فرهنگ گنجواژه
کمیابی.
-
قحط و غلا
لهجه و گویش تهرانی
قحطی
-
قحط در علف خانه افتادن
لغتنامه دهخدا
قحط در علف خانه افتادن . [ ق َ دَ ع َ ل َ ن َ / ن ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از عمر به آخر رسیدن است . قحط در علف خانه افتاد؛ یعنی عمر به آخر رسید چه علف خانه کنایه از دنیا است . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
قهة
لغتنامه دهخدا
قهة. [ ق ِ هََ ] (ع اِ) شیر بی آمیغ. (منتهی الارب ). رجوع به قهوه شود.
-
جستوجو در متن
-
تنگ سال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] tangsāl = قحطسالی
-
تنگ سالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] tangsāli = قحطسالی
-
سنیت
لغتنامه دهخدا
سنیت . [ س َ ] (ع ص ) سال قحط. (آنندراج ): عام سنیت ؛ سال قحط. (منتهی الارب ).
-
استان
لغتنامه دهخدا
استان . [ اِ ] (ع مص ) بسال قحط درآمدن . در سال قحط درآمدن . (منتهی الارب ). اِسنات . اِجداب .
-
غلا
واژگان مترادف و متضاد
غل، قحط، قحطی، گرانی، گرسنگی
-
dearth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا