کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قحبگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قحبگی
/qahbegi/
معنی
زناکاری؛ روسپیگری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خودفروشی، روسپیگری، فاحشگی، لکاتهگری
دیکشنری
prostitution
-
جستوجوی دقیق
-
قحبگی
واژگان مترادف و متضاد
خودفروشی، روسپیگری، فاحشگی، لکاتهگری
-
قحبگی
فرهنگ فارسی معین
(قَ بِ) [ ع - فا. ] (حامص .) زناکاری .
-
قحبگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qahbegi زناکاری؛ روسپیگری.
-
جستوجو در متن
-
جندگی
واژگان مترادف و متضاد
خودفروشی، روسپیگری، فاحشگی، قحبگی
-
روسپیگری
واژگان مترادف و متضاد
جندگی، خودفروشی، فاحشگی، قحبگی
-
غری
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (حامص .) غر بودن ، قحبگی .
-
هیزی
لغتنامه دهخدا
هیزی . (حامص ) قحبگی . رجوع به هیز شود.
-
cuckoldry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوهر زن زانیه، زن قحبگی
-
فاحشگی
واژگان مترادف و متضاد
جندگی، خودفروشی، روسپیگری، فاحشهگری، قحبگی ≠ نجابت
-
پارگی
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (حامص .) 1 - دریدگی ، کهنگی . 2 - جزئیت . 3 - قحبگی .
-
خودفروشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. روسپیگری، فاحشگی، قحبگی ۲. لافزن ۳. خودنما ۴. غرور، خودپرستی، تکبر
-
مردبازی
لغتنامه دهخدا
مردبازی . [ م َ ] (حامص مرکب ) بد عملی . زناکاری . قحبگی . (ناظم الاطباء). عمل مردباز. رجوع به مردباز شود.
-
روسپی بارگی
لغتنامه دهخدا
روسپی بارگی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) زناکاری . (ناظم الاطباء). شاهدبازی و فاحشه دوستی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به روسپی شود. || قحبگی و فاحشه گری .
-
پارگی
لغتنامه دهخدا
پارگی . [ رَ / رِ ] (حامص )چگونگی چیزی پاره . انخراق . کهنگی و دریدگی . (غیاث اللغات ). || قحبگی . (برهان ). || (اِ) حوض کوچک که آب غسلخانه و مطبخ در آن جمع شود. (غیاث اللغات ). و ظاهراً مصحف یا مخفف پارگین است .