کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قثی-اخف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قثی
لغتنامه دهخدا
قثی . [ ق َث ْی ْ ] (ع مص ) گرد کردن مال و جز آن . || خیار خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قثو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قثو شود.
-
اخف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: اخفّ] [قدیمی] 'axaf[f] ۱. خفیفتر.۲. سبکتر؛ کموزنتر.
-
اخف
لغتنامه دهخدا
اخف . [ اَ خ َف ف ](ع ن تف ) نعت تفضیلی از خفیف . سبک تر. خفیف تر. مقابل اثقل : خزانه بگشادند هرچه اخف بود از جواهر و زر و سیم و جامه بغلامان داد تا برداشتند. (تاریخ بیهقی ).- امثال : اخف حلماً من العصفور . اخف رأساً من الذئب و من الطائر . اخف ّ من...
-
اخف
دیکشنری عربی به فارسی
پنهان کردن , نهان کردن , نهفتن , ترساندن , مرعوب کردن , تشر زدن به , نهيب زدن به , بس بودن , کفايت کردن , کافي بودن , بسنده بودن