کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قتیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قتیل
/qatil/
معنی
مقتول؛ کشتهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کشته، مقتول ≠ قاتل
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قتیل
واژگان مترادف و متضاد
کشته، مقتول ≠ قاتل
-
قتیل
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (ص .) کشته .
-
قتیل
لغتنامه دهخدا
قتیل . [ ق َ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ).
-
قتیل
لغتنامه دهخدا
قتیل . [ ق َ ] (ع ص ) کشته . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). مذکر و مؤنث دروی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : سرانگشتان صاحبدل فریبش نه در حنّاکه در خون قتیل است . سعدی .و گر هلاک منت درخور است باکی نیست قتیل عش...
-
قتیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: قَتلاء و قَتْلی و قَتَالَی] [قدیمی] qatil مقتول؛ کشتهشده.
-
واژههای مشابه
-
قتیل الجن
لغتنامه دهخدا
قتیل الجن . [ ق َ لُل ْ ج ِن ن ] (اِخ ) لقب سعدبن عباده بزرگ طائفه ٔ خزرج . رجوع به سعدبن عبادة شود.
-
قتیل الرعد
لغتنامه دهخدا
قتیل الرعد. [ ق َ لُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) سلوی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
واژههای همآوا
-
قطیل
لغتنامه دهخدا
قطیل . [ ق َ] (اِخ ) لقب ابوذؤیب هذلی است . (از منتهی الارب ).
-
قطیل
لغتنامه دهخدا
قطیل . [ق َ ] (ع ص ) بریده از بن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): نخلة قطیل ؛ خرمابن بریده از بن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قتلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قتیل] [قدیمی] qatlā = قتیل
-
مقتول
واژگان مترادف و متضاد
قتیل، کشته، کشتهشده ≠ قاتل
-
قَتْلَى
فرهنگ واژگان قرآن
کشته شدگان (جمع قتيل)