کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبه گردنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قبة
لغتنامه دهخدا
قبة. [ ] (اِخ ) ابن فیروز اسلمی . والی بلاد جزیره و دیاربکر در زمان خلافت عمربن الخطاب چون عیاض بن غنم فهری با سپاهی مشتمل بر پنج هزار تن از سپاهیان از شام بلاد جزیره ودیار بکر را بتصرف درآورد بحکم خلیفه ٔ دوم ، عمر امارت آن دو ولایت به قبةبن فیروز ا...
-
قبة
لغتنامه دهخدا
قبة. [ ق ُب ْ ب َ ] (ع اِ) قبه . برآمدگی هر چیز راگویند. (برهان ). بنای گرد برآورده چون گنبد. هرچه مثل گنبد سازند، چون قبه ٔ سپر. گنبد. (منتهی الارب ). خرقاهته . (کشاف اصطلاحات الفنون ). خرگاه . (کشاف ). ج ، قُبَب ، قِباب . (منتهی الارب ). || عربان ش...
-
قبة
دیکشنری عربی به فارسی
گنبد , قبه , قلعه گرد , گنبد زدن , منزلگاه , شلجمي
-
قُبَّه
لهجه و گویش بختیاری
qobba 1. نشان فلزى روى شانه افسران ارتش از سرگرد تا سرهنگ تمام؛ 2. گنبد.
-
ice rise
قُبهیخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] توده یخ معمولاً گنبدیشکل بر روی صخره و در محاصرۀ جزئی یا کامل رَفیخ
-
ابن قبه
لغتنامه دهخدا
ابن قبه . [ اِ ن ُ ق ِ ب َ ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن عبدالرحمن بن قبه . متکلم مشهور شیعی ، از مردم ری . در اول امر معتزلی بود و از آن پس بمذهب تشیع گرایید. او در قرن سیم هجری میزیست و با ابوالقاسم بلخی متکلم معروف معاصر بود. او را کتب چند است ، ازجمله ...
-
قبة الخضرا
فرهنگ فارسی معین
(ء) (قُ بَُ تُ لú خَ) [ ع . ] (ص مر.) کنایه از: آسمان .
-
قبه ٔ آب
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ آب . [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از حباب است و آن شیشه مانندی باشد که هنگام باریدن باران در روی آب بهم میرسد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به قبک آب شود.
-
قبه ٔ زبرجدی
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ زبرجدی . [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ زَ ب َ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ).
-
قبه ٔ زربفت
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ زربفت . [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ زَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است در شب با ستاره . (برهان ).
-
قبه ٔ زرین
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ زرین . [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب و عمود صبح است . (برهان ).
-
قبه ٔ علیا
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ علیا. [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک است . (برهان ).
-
قبه ٔ فلک
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ فلک . [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از معدل النهاراست که فلک نهم باشد و عربان عرش گویند. (برهان ).
-
قبه ٔ مینا
لغتنامه دهخدا
قبه ٔ مینا. [ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی قبه ٔ زبرجدی است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ).
-
قبة جالینوس
لغتنامه دهخدا
قبة جالینوس . [ ق ُب ْ ب َ ت ِ ] (اِخ ) جائی است در مصر. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).