کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وقوع قبل از موعد مقرر
دیکشنری فارسی به عربی
توقع
-
مربوط به قبل از جنگ
دیکشنری فارسی به عربی
قبل الحرب
-
مربوط به قبل از تولد
دیکشنری فارسی به عربی
قبل الولادة
-
غذا یا اشامیدنی اشتهااور قبل از غذا
دیکشنری فارسی به عربی
مشهي
-
ظهور و ورود (چهار یکشنبه قبل از میلا د مسیح)
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
قبل (در حالت صفت همیشه دنبال اسم میاید)() صادر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مضي
-
نوشابه ء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذا می نوشند
دیکشنری فارسی به عربی
مشهي
-
توپ زدن(- ) پیشوندی است بمعنی -پیش -و -قبل از- و -درجلو-
دیکشنری فارسی به عربی
صعد الموقف
-
جستوجو در متن
-
اوقات تلخی کردن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر (مع الشد)
-
administering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، اجرا کردن، توزیع کردن، تصفیه کردن، نظارت کردن، وصایت کردن، انجام دادن، اعدام کردن، کشتن، رهبری کردن
-
ستم کردن
واژگان مترادف و متضاد
جور کردن، جفا کردن، تعدی کردن، ظلم کردن، بیدادگری کردن، تطاول کردن، آزار کردن
-
مفتون کردن
واژگان مترادف و متضاد
شیفته کردن، عاشق کردن، فریفته کردن، شیدا کردن، دلباخته کردن، مجذوب کردن ≠ فتنه کردن
-
defining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف کردن، مشخص کردن، معین کردن، تعیین کردن، معنی کردن، معلوم کردن، متصف کردن، محدود کردن
-
خودسری کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خیرهسری کردن، خودرایی کردن ۲. تمرد کردن، نافرمانی کردن، گستاخی کردن، عصیان ورزیدن، سرکشی کردن، طغیان کردن، نافرمانی کردن ۳. خودکامگی کردن، لجاجت به خرج دادن، کلهشقی کردن، یکدندگی کردن
-
سرگردان کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آواره کردن، دربهدر کردن، بیخانمان کردن، ویلان کردن ۲. بلاتکلیف کردن، معطل کردن ۳. سرگشته کردن، حیران کردن ۴. آشفته کردن، پریشان کردن ۵. آسیمهسر کردن