کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قبل
لغتنامه دهخدا
قبل . [ ق ُ ب ُ ] (ع اِ) اندام پیش ، خلاف دبر. || مقدم و پیشگاه نشانه . گویند: وقعالسهم بقبل الهدف و بدبره ؛ ای من مقدمه و مؤخره . || روی کوه . || بن کوه . || کمر کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند: انزل فی قبل الجبل ؛ ای فی سفحه ...
-
قبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ بَعد] qabl پیش.
-
قبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qebal ۱. جانب؛ طرف.۲. نزد.۳. طاقت و قدرت.۴. جهت؛ سبب.
-
قبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ دُبُر] qobol ۱. روبهرو؛ پیش؛ جلو.۲. اندام پیش؛ آلت تناسلی.
-
قبل
دیکشنری فارسی به عربی
اول , قبل ذلک
-
قبل
واژهنامه آزاد
قِبَلَ:(ghebala) در گویش گنابادی یعنی نوشته ، کِتابَت || قِبْلَ:(ghebla) در گویش گنابادی یعنی تاول حاصل از سوختگی بدن ، تاول ، سوختگی
-
واژههای مشابه
-
قَبْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
پيش - قبل
-
قِبَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
به سوي - طاقت (درعبارت"فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا "لشکرياني که تاب رويارويي با آنان را نداريد)
-
قُبُلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
جلو - روبرو- از پيش رو
-
قِبَلَ
لهجه و گویش گنابادی
ghebala در گویش گنابادی یعنی نوشته ، کِتابَت
-
قِبْلَ
لهجه و گویش گنابادی
ghebla در گویش گنابادی یعنی تاول حاصل از سوختگی بدن ، تاول ، سوختگی
-
قبل از
فرهنگ واژههای سره
پیش از
-
قبل کردن
فرهنگ فارسی معین
(قَ بَ. کَ رَ) [ ع - فا. ] (مص م .) محاصره کردن .
-
قبل منقل
فرهنگ فارسی معین
(قُ بُ مَ قَ) (اِمر.) اسباب و اثاثه (که بر ستور بار کنند.)
-
قبل کردن
لغتنامه دهخدا
قبل کردن . [ ق َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محاصره کردن . (آنندراج ) : خط ترا که بود سرنوشت آیه ٔ فتح چرا قبل نکند شهر حسن موکب او.ابوالبرکات منیر (از آنندراج ).