کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبصة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبصة
لغتنامه دهخدا
قبصة. [ ق َ ب ِ ص َ ] (ع ص ) زنی که درد جگر گیرد از خوردن خرما ناشتا. (ناظم الاطباء).
-
قبصة
لغتنامه دهخدا
قبصة. [ ق َ ص َ ] (ع اِ) ملخ . (منتهی الارب ). || مقدار پری در کف دست از گندم . || آنچه به سر انگشتان گرفته شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
قبصة
لغتنامه دهخدا
قبصة. [ ق ُص َ ] (ع اِ) مقدار پری در کف دست از گندم . || آنچه به سر انگشتان گرفته شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
غبسة
لغتنامه دهخدا
غبسة. [ غ ُ س َ ] (ع اِمص ) غَبَس . تاریکی . خاکسترگونی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قبص
لغتنامه دهخدا
قبص . [ ق َ ] (ع مص ) به سر انگشتان گرفتن : قبصه قبصاً؛ به سر انگشتان گرفت . و از این فعل است آنچه حسن قرائت کند: و قبصت قبصة من اثر الرسول . || پیش از سیری از نوشیدن بازداشتن کسی را. || برجستن گشن بر ماده . || در ازار در کردن بند ازار را. || کشیدن و...
-
پرزه
لغتنامه دهخدا
پرزه . [ پ ِزَ / زِ ] (اِ) اندکی از چیزی چون نمک و مشک و جز آن که با نوک دو انگشت ابهام و سبّابه برگیرند. قِبصَه . فُومَه . || نهایت قلیل : یک پرزه نمک .
-
مصمصة
لغتنامه دهخدا
مصمصة. [ م َ م َ ص َ ] (ع مص ) آب در طرف زبان گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مانند مضمضه است با این تفاوت که مصمصه به وسیله ٔ زبان صورت می گیرد ولی مضمضه با همه ٔ دهان . (از بحر الجواهر). همچون تفاوت قبضة و قبصة. (از منتهی ال...