کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبر کوهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبر کوهانی
لغتنامه دهخدا
قبر کوهانی . [ ق َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوری که مانند خرپشته سازند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
gravestone, tombstone 1
سنگِقبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سنگی که محل یک تدفین را در خاک مشخص میکند و معمولاً منقوش یا دارای نوشته است
-
سنگ قبر
لغتنامه دهخدا
سنگ قبر. [ س َ گ ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مررکب ) سنگ که بر زبر قبر نهند و گاه بر آن نام صاحب قبر و تاریخ وفات بر آن نقر کنند. (یادداشت بخط مؤلف ). سنگ لحد.
-
قبر پیغمبری
لغتنامه دهخدا
قبر پیغمبری . [ ق َ رِ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گور گشاد و وسیع. (ناظم الاطباء).
-
قبر رمضان
لغتنامه دهخدا
قبر رمضان .[ ق َ رِ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از قائیدرحمت بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. در 14هزارگزی شمال شوسه ٔ خرم آباد به بروجرد واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه ، سردسیرمالاریائی است . سکنه ٔ آن 55 تن می باشد. آب آن از نهرکشم شم و سرآب سیز که محصول آن...
-
قبر سفید
لغتنامه دهخدا
قبر سفید. [ ق َ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بوانات ، بخش بوانات و سرچمان شهرستان آباده . در 34000 گزی شمال باختر سوریان و 36000 گزی شوسه ٔ شیراز به اصفهان واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است . 156 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه ٔ...
-
قبر سلامی
لغتنامه دهخدا
قبر سلامی . [ ق َس َ ] (اِ مرکب ) به اصطلاح هندیها احترامی که به زمین دار میکنند جهت اجازه ٔ حفر قبر. || پولی که برای حفر قبر به زمین دار میدهند. (ناظم الاطباء).
-
قبر شیخین
لغتنامه دهخدا
قبر شیخین . [ ق َ رِ ش ِ خ َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان دیمچه بخش گتوند شهرستان شوشتر. در 3 هزارگزی جنوب گتوند و یکهزارگزی باختری شوسه ٔ دزفول به شوشتر واقع و موقع جغرافیایی آن دشت و گرم سیر است . سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از چاه و محصول آنجا غلات و شغ...
-
قزل قبر
لغتنامه دهخدا
قزل قبر. [ ق ِ زِ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 14 هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ و در مسیر راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب . موقع جغرافیایی آن کوهستانی وهوای آن معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 158 تن . آب آن ازچشمه و محص...
-
لوح قبر
لغتنامه دهخدا
لوح قبر. [ ل َ ح ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لوح تربت . لوح مزار. لوح مرقد.
-
نبش قبر
دیکشنری فارسی به عربی
نبش
-
سنگ قبر
دیکشنری فارسی به عربی
شاهد القبر , شاهدت القبر
-
لوحه قبر
دیکشنری فارسی به عربی
شاهد القبر
-
قبر کندن
دیکشنری فارسی به عربی
قبر