کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قبره
/qobbare/
معنی
چکاوک؛ جل؛ قنبره.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبره
فرهنگ فارسی معین
(قُ بَّ رَ یا رِ) [ ع . قبرة ] (اِ.) چکاوک .
-
قبره
لغتنامه دهخدا
قبره . [ ق َرَ ] (اِخ ) شهرستانی است به اندلس . (منتهی الارب ).
-
قبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قبّرَة، جمع: قُبَّر و قُبَر و قنابر] (زیستشناسی) [قدیمی] qobbare چکاوک؛ جل؛ قنبره.
-
واژههای مشابه
-
قبرة
لغتنامه دهخدا
قبرة. [ ق ُب ْ ب َ رَ ] (ع اِ) واحد قُبَّر. یک چکاوک . (منتهی الارب ). ابوالملیح . (فرهنگ نظام ). چکاوک . (نظام ). هدهد. پرنده ٔ تاج بسر دارای رنگ سیاه و سفید از گنجشک بزرگتر که کنار آبها نشسته دم خود را تکان میدهد و در اصفهان سقاچی نامیده میشود. (نظ...
-
قبرة
دیکشنری عربی به فارسی
خوشي , شوخي , روش زندگي , چکاوک وگونه هاي مشابه ان , قزلا خ , چکاوک شکار کردن , شوخي کردن , از روي مانع باپرش اسب جهيدن , دست انداختن , چکاوک , غزلا غ , تفريح وجست وخيز کردن
-
حصن قبرة
لغتنامه دهخدا
حصن قبرة. [ ح ِ ن ِ ق ُب ْ ب ُ رَ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 131).
-
جستوجو در متن
-
روش زندگی
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
چکاوک وگونه های مشابه ان
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
قزلا خ
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
چکاوک شکار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
از روی مانع باپرش اسب جهیدن
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
چکاوک
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
غزلا غ
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة