کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبرستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قبرستان
/qabrestān/
معنی
محل دفن مردگان؛ گورستان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خاکستان، دارالرحمه، گورستان، مرغزن، مزارستان
برابر فارسی
گورستان
دیکشنری
burial ground, cemetery, graveyard, necropolis
-
جستوجوی دقیق
-
قبرستان
واژگان مترادف و متضاد
خاکستان، دارالرحمه، گورستان، مرغزن، مزارستان
-
قبرستان
فرهنگ واژههای سره
گورستان
-
قبرستان
فرهنگ فارسی معین
(قَ رِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) جایی که مردگان را در آن دفن کنند، گورستان .
-
قبرستان
لغتنامه دهخدا
قبرستان . [ ق َ رِ ] (اِ مرکب ) گورستان . (ناظم الاطباء) : دید قبرستان و مبرز روبروبانگ برزد گفت کای نظارگان ...ناصرخسرو.
-
قبرستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qabrestān محل دفن مردگان؛ گورستان.
-
قبرستان
دیکشنری فارسی به عربی
مقبرة
-
واژههای مشابه
-
چشمه قبرستان
لغتنامه دهخدا
چشمه قبرستان . [ چ َ م َ ق َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزدوران بخش سرخس شهرستان مشهد که در 95 هزارگزی جنوب باختری سرخس واقع است . کوهستانی و معتدل است و 15 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرا...
-
جستوجو در متن
-
forebar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبرستان
-
canterer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبرستان
-
graveside
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبرستان
-
capernaism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبرستان
-
dukery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبرستان
-
hogyard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبرستان