کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبحاً له پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبحاً له
لغتنامه دهخدا
قبحاً له . [ ق ُ / ق َ حَن ْ ل َ ] (ع جمله ٔاسمیه ٔ نفرینی ) جمله ٔاسمی در مقام نفرین به کار رود؛ زشتی باد بر او. (منتهی الارب ). گویند: قبحاً له و شقحاً له و این از اتباع است و هر دو به یک معنی آید. (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
تقبیح
لغتنامه دهخدا
تقبیح . [ ت َ ] (ع مص ) آشکار کردن و بیان نمودن زشتی کار کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زشت کردن . (دهار). قباحت و زشتی کار. (ناظم الاطباء) : گرد تقبیح ملت و نفی حجت مخالفان میگشتند. (کلیله و دمنه ). گفت اگر قربتی ی...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالقدوس . از افاضل متکلمین و از وجوه زنادقه است . ابن الندیم وی را در شمار متکلمینی آرد که با ظاهر اسلام در باطن زندیق بودند (ص 473) و گوید: او را پنجاه ورقه شعر است و متهم به زندقه بود. (ابن الندیم ص 231). و در تکمله ٔ فه...