کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبا در بر گردانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چرخ قبا
لغتنامه دهخدا
چرخ قبا. [ چ َ ق َ ](اِ مرکب ) چرخ جنسی از اطلس است و چرخ قبا باضافت مقلوبی بمعنی قبای اطلس باشد. (آنندراج ) (غیاث ). چرخی قبا. چرخین قبا. اطلسین قبا. قبای اطلسین : چرخ قبائی ز گهر یافته کرده بسی صنعت زر بافته . میرخسرو (از آنندراج ).
-
بند قبا
لهجه و گویش تهرانی
بندینک قبا
-
سبزه قبا
لهجه و گویش تهرانی
مرغی سبز رنگ
-
قبا زره زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زِ رِ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سینه چاک کردن .
-
جامه قبا کردن
لغتنامه دهخدا
جامه قبا کردن . [ م َ / م ِ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چاک کردن جامه باشد. (آنندراج ) : خلیفه جامه ٔ سوکش قبا کند چو غلامان که جان خواجه که سلطان دیر بود برآمد.خاقانی .
-
قبا به دوش کردن
لغتنامه دهخدا
قبا به دوش کردن . [ ق َ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قبا بستن . (آنندراج ).
-
قبا تنگ شدن
لغتنامه دهخدا
قبا تنگ شدن . [ ق َ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بی طاقت شدن و تنگی معاش باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) : چون قضا برسید قبا تنگ آید. (سندبادنامه ص 337).
-
قبا سه چاکی
لغتنامه دهخدا
قبا سه چاکی . [ ق َ س ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) قباراستا. قباراسته . کسبه . طلاب دینی و جز آنان که قبای دراز پوشیدندی و این کلمه ٔ موهنی است . رجوع به قباراستا و قباراسته شود.
-
قبا نو کردن
لغتنامه دهخدا
قبانو کردن . [ ق َ ن َ / ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لباس نو کردن . جامه ٔ نو پوشیدن . (آنندراج ) : خواند از نادیدگی خلق جهان را تنگ چشم کهنه پوشی گر به تقریبی قبایی نو کند. مخلص کاشی (از آنندراج ).|| مجازاً، به دولت رسیدن .
-
یک لاقبا،یک قبا
لهجه و گویش تهرانی
قبای بدون آستر ، بی بضاعت،فقیر
-
اسب و قبا
فرهنگ گنجواژه
خلعت.
-
یک لا قبا
لهجه و گویش تهرانی
فقیر
-
عَبا و قَبا
فرهنگ گنجواژه
لباس قدیمی.
-
قبا و ارخالُق
فرهنگ گنجواژه
لباسهای قدیمی.
-
قبا و ردا
فرهنگ گنجواژه
لباسهای قدیمی.