کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبا به دوش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
به به کردن
لغتنامه دهخدا
به به کردن . [ ب َه ْ ب َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، تحسین گفتن . آفرین کردن . تعریف فراوان کردن از چیزی .
-
پا به پا کردن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. کَ دَ) (مص ل .) 1 - مردد بودن . 2 - درنگ کردن .
-
شیره به شیره کردن
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ. بِ. ~ . کَ دَ) (مص ل .) (عا.) پیاپی زاییدن .
-
تبدیل به احسن کردن
لغتنامه دهخدا
تبدیل به احسن کردن .[ ت َ ب ِ اَ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را به چیزی بهتر بدل کردن . عوض کردن چیزی با چیز دیگری ، چنانکه در مال وقف که بخاطر رعایت وقف مال موقوفه را که در شرف خرابی یا خسران است فروخته جای نیکوتری می خرند.
-
سکه به زر کردن
لغتنامه دهخدا
سکه به زر کردن . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ب ِ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سکه زدن زر را. || موافق گفته ای بعمل آوردن . (غیاث ). گفتار را با کردار پیوند دادن و خوب سرانجام دادن . (آنندراج ) : تا قیامت احتیاج مردم عالم به اوست هرکه کار خویشتن را سکه بر زر میکند.م...
-
کار به ساز کردن
لغتنامه دهخدا
کار به ساز کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کار چون زر شدن . (آنندراج ) رجوع به همین لغت شود. به نیکی انجام شدن امر : دنیا چو تو چشم باز کردی هیچ است هر کار کزو به ساز کردی ، هیچ است چون صورت آئینه تماشاش خوش است چون دست طمع دراز کردی هیچ است .محمد ا...
-
به گزین کردن
لغتنامه دهخدا
به گزین کردن . [ ب ِه ْ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انتخاب کردن . اختیار نمودن : ای ماهروی بر سر ما هر زمان ز جورچون دور آسمان دگری به گزین مکن .سنایی .
-
خون به دل کردن
لغتنامه دهخدا
خون به دل کردن . [ ب ِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب )به رنج و تعب انداختن . در تعب انداختن : خود را شکفته دار به هر حالتی که هست خونی که می خوری بدل روزگار کن .صائب .
-
نیکی کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
احسان
-
گوش کردن (به)
دیکشنری فارسی به عربی
احضر
-
اهانت کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
اذلل
-
تبدیل به موسسه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسس
-
دعا کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
تضرع
-
احترام کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
شرف
-
تبدیل به مایع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذوب