کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قبایل
/qabāyel/
معنی
= قبیله
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
تیره ها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبایل
فرهنگ واژههای سره
تیره ها
-
قبایل
فرهنگ فارسی معین
(قَ یِ) [ ع . قبائل ] (اِ.) جِ قبیله .
-
قبایل
لغتنامه دهخدا
قبایل .[ ق َ ی ِ ] (ع اِ) قبائل . ج ِ قبیله . قبیله ها. گروه ها. (غیاث ). دودمانها. رجوع به قبائل شود : الا ای آفتاب جاودان تاب اساس ملکت وشمع قبایل .منوچهری .
-
قبایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قبائل، جمعِ قَبیلَة] qabāyel = قبیله
-
قبایل
دیکشنری فارسی به عربی
قبيلة
-
جستوجو در متن
-
tribades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبایل
-
شعوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شَعْب] [قدیمی] šo'ub قبایل.
-
Tribes of Israel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبایل اسرائیل
-
maoris
دیکشنری انگلیسی به فارسی
maoris، قبایل مائوري زلاند جدید
-
Maori
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موری، قبایل مائوري زلاند جدید
-
شامی
لغتنامه دهخدا
شامی .[ ] (اِخ ) تیره ای است از قبیله ٔ حسنة (احسنة). و آن یکی از قبایل سوریه است . (از معجم قبایل العرب ).
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ )از قبایل یمن بجوار لحیة. (از معجم قبایل العرب ).
-
بیضان
لغتنامه دهخدا
بیضان . (اِخ ) فخذی از بنی یوسی از زهران از قبایل بزرگ عسیر معروف به اهل بیضان . (از معجم قبایل العرب ).
-
بدوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بَدْو) [عربی: بدویّ] badavi ساکن بادیه؛ بادیهنشین؛ صحرانشین: قبایل بدوی.