کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قبال
/qebāl/
معنی
مقابل؛ برابر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ازاء، برابر
۲. جلو، روبرو، مقابل
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبال
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازاء، برابر ۲. جلو، روبرو، مقابل
-
قبال
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ ع . ] (حراِض .) مقابل ، برابر.
-
قبال
لغتنامه دهخدا
قبال . [ ق ِ ](ع اِ) قبال النعل ؛ دوال پیش کفش که میان انگشتان باشد. (ناظم الاطباء). دوالی که بر طول نعلین دوزند و آن دو تا باشد و شراک دوالی که بر عرض دوزند. (فرهنگ نظام ). || قصیری قبال ؛ نام ماری است خبیث .(ناظم الاطباء). || مقابل . برابر. حذاء.- ...
-
قبال
لغتنامه دهخدا
قبال . [ ق ِ / ق َ ] (اِخ ) کوه بلندی است در بادیه ، درسرزمین بنی عامر. ابن جنی آن را بفتح قاف روایت کرده و گوید: این کوه نزدیک دومةالجندل است : فوحش نجد منه فی بلبال یخفن فی سلمی و فی قبال . متنبی .یجتزن اودیةالنصیع جوازعاًأجواز عین ابا فنعف قبال ....
-
قبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] qebāl مقابل؛ برابر.
-
واژههای مشابه
-
قبال آباد
لغتنامه دهخدا
قبال آباد. [ ق َ ] (اِخ ) قریه ای است در دوفرسنگی مشرق شیراز. (فارس نامه ).
-
جستوجو در متن
-
قبل
واژگان مترادف و متضاد
پهلو، سو، طرف، قبال، کنار
-
sensitivity level
تراز حساسیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تراز حفاظت از سند در قبال افشا شدن آن
-
روبرو
واژگان مترادف و متضاد
برابر، پیشرو، جلو، حضوراً، رویارو، قبال، متقابل، محاذی، مقابل، مواجه، نزد ≠ عقب
-
sponsor
پشتیبان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سازمان یا شخصی که در قبال تبلیغ کالا یا خدمات خود از فعالیتهایی چون فعالیتهای ورزشی یا هنری حمایت میکند
-
sponsorship
پشتیبانی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] حمایت یک سازمان یا شخص از فعالیتی ورزشی یا هنری در قبال تبلیغ کالا یا خدمات خود
-
environmental pessimists, ecodoom pessimists
بدبینان زیستمحیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] افرادی که دیدگاه بدبینانهای در قبال بحرانهای زیستمحیطی و امکان رفع آنها دارند
-
salvage 2
بازگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عملیات نجات کشتیِ در معرض خطر و تجهیزات و کالای آن در قبال دریافت پاداش