کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبادی
لغتنامه دهخدا
قبادی . [ ق ُ ] (اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کردایران است که در ییلاق نواحی کزبازان اطراف جوانرود،قشلاق پشت کوه شیخانی و زهاب مسکن دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 58 و 59). نام یکی از طوائف ثلاث است .طایفه ٔ قبادی که در حدود یکهزار خانوار (ده نشین گرم...
-
قبادی
لغتنامه دهخدا
قبادی . [ ق ُ ] (اِخ ) نام دهستانی است که ییلاق طایفه ٔ قبادی است محدود است از طرف شمال به دهستان جوانرود از طرف جنوب و باختر به دهستان باباجانی از طرف خاور به دهستان ولدبیگی . طول دهستان در حدود 15 وعرض آن 10 کیلومتر است . دهستان قبادی در طول دره ای...
-
قبادی
لغتنامه دهخدا
قبادی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قباد.
-
قبادی
لغتنامه دهخدا
قبادی . [ ق ُ ] (ع ص ) گندم قبادی ؛ گندم کهنه ٔ بد. رجوع به قباذیه شود.
-
واژههای مشابه
-
شاه قبادی
لغتنامه دهخدا
شاه قبادی . [ ق ُ ] (اِخ ) نام طایفه ای از ایلات کرد ایران است که در جوانرود سکنی دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 59).
-
حسین آباد قبادی
لغتنامه دهخدا
حسین آباد قبادی . [ ح ُ س ِ دِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 36هزارگزی شمال سنقر. چهارهزارگزی باختر گردکانه ٔ بالا. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر. دارای 195 تن سکنه میباشد. کردی ، فارسی زبانند. از...
-
باباجائی و قبادی
لغتنامه دهخدا
باباجائی و قبادی . [ ی ُ ق ُ] (اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران است که تقریباً 800 خانوار میشوند و در جوانرود و ییلاق بازان و بنیگز و در زمستان در گرمسیرات سرحدی ایران سکنی دارند و جزء ایل جاف هستند. (فرهنگ سیاسی کیهان ص 58).
-
جستوجو در متن
-
بانی میران
لغتنامه دهخدا
بانی میران . (اِخ ) دهی از دهستان قبادی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان و ساکنین آن از طایفه ٔ قبادی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن نصر قبادی . رجوع به احمد... شود.
-
بازان
لغتنامه دهخدا
بازان . (اِخ ) مرتع و مزرعه ای است از دهستان قبادی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه که در 12 هزارگزی خاور نهر آب و مجاور مزارع و مراتع مامنان و سرابیان واقع است . در زمستان سکنه ندارد و در تابستان چند خانواده از ایل قبادی برای تعلیف احشام و زراعت بدانجا می ...
-
زلان
لغتنامه دهخدا
زلان . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قبادی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه واقع است و180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
مصطفی بیگی
لغتنامه دهخدا
مصطفی بیگی . [ م ُ طَفا ب َ ] (اِخ ) طایفه ای از ایلات کرد ایران که تقریباً 150 نفرند و در ذلان و چمن زار سکونت دارند و جزء طایفه ٔ قبادی هستند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 62).
-
چشمه نسار
لغتنامه دهخدا
چشمه نسار. [ چ ِم ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قبادی بخش ثلات شهرستان کرمانشاه که در 12 هزارگزی شمال بیله تاب واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات ، حبوبات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مال...