کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قای
لغتنامه دهخدا
قای . (اِخ ) نام جا و مقامی است منسوب به خوبان . (برهان ) (آنندراج ). شهری است به ترکستان که طایفه ٔ قای گوکلان در آن سکنی داشته اند. (ترجمه ٔ مازندران واسترآباد رابینو). || نام طایفه ای از مغول که به خوبروئی معروف بوده اند بنابر روایت ترکمن ها گوکلا...
-
واژههای مشابه
-
قأی
لغتنامه دهخدا
قأی . [ ق َءْی ْ ] (ع مص ) بگفتن و بر خود ثابت کردن حق خصم را. (منتهی الارب ). گویند: قَاءَی ̍ قَاءْیاً؛ بگفت بر خود ثابت کرد حق خصم را. (منتهی الارب ).
-
قای برد
لغتنامه دهخدا
قای برد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پست آربابا بخش بانه ٔ شهرستان سقز. در 4000گزی باختر بانه و 3000گزی جنوب شوسه ٔ بانه به سردشت واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است . 100 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آنجا غلات ، توتون ،گ...
-
قای خان
لغتنامه دهخدا
قای خان . (اِخ ) پسر گون خان پسر اغزخان پسر قراخان اولین خان مشرق است . در زمان پادشاهی خاندان سیمجور آنها بسرزمین کنونی کوچانده شدند. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 138).
-
قای قون
لغتنامه دهخدا
قای قون . (اِخ ) (خرگاه های ...) حدی از حدود اقلیم ششم ، در التفهیم آمده است :اقلیم ششم از خرگاه های قای قون آغازد و بر خرخیز و تخرغز بگذرد سوی زمین ترکمانان و پاراب ... (التفهیم ص 200). رجوع به قای شود.
-
واژههای همآوا
-
غای
لغتنامه دهخدا
غای .(ع اِ) ج ِ غایة. (منتهی الارب ). رجوع به غایة شود.
-
قعی
لغتنامه دهخدا
قعی . [ ق ُ عی ی ] (ع اِ) ج ِ قعو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قعو شود.
-
جستوجو در متن
-
قایی
لغتنامه دهخدا
قایی . (اِخ ) نام قوم . (آنندراج ). رجوع به قای شود.
-
تغرغر
لغتنامه دهخدا
تغرغر. [ ] (اِخ )ناحیتی بر مغرب چین و شمال تبت و خلخ . تغزغز: و اما اقلیم ششم از خرگاههای قای قون آغاز و بر خرخیز و تغرغر بگذرد سوی زمین ترکمانان و....(التفهیم چ جلال همایی ص 200). رجوع به تغزغز شود.
-
حاجب
لغتنامه دهخدا
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) چابک . یکی از غلامان سرای سلطان محمود بود و پس از آن حاجب سلطان مسعود گردید. بیهقی گوید: «چندتن از غلامان سرای امیر محمود چون قای اغلن و ارسلان و حاجب چابک که پس از آن از امیر مسعود رضی اﷲ عنه حاجبی یافتند...» رجوع شود به تاریخ ...
-
پیه جیک
لغتنامه دهخدا
پیه جیک . [ ی َ جی ] (اِخ ) دهی از دهستان کره سنی بخش شاهپور شهرستان خوی . واقع در 23 هزارگزی شمال باختری شاهپور و دو هزارگزی شمال راه ارابه رو چهار ستون . دره . معتدل . دارای 62 تن سکنه . آب آن از دره ٔ قره قای ، محصول آنجا غلات ،شغل اهالی آنجا زراع...
-
پیغو
لغتنامه دهخدا
پیغو. [ پ َ ] (اِخ ) پیکو. نام ولایتی مشهور. (برهان ). نام قسمتی از ترکستان . || نام هرکه پادشاه ولایت پیغو شود. (برهان ). پیغو مصحف یبغوست چه صورت دیگر آن جبغو باشد و ی با ج بدل شود چون جغرات و یغورت و دجله و دیله و یبغو بمعنی پادشاه قسمتی از ترکستا...