کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قهار
واژگان مترادف و متضاد
انتقامجو، بیدادگر، جابر، جبار، ستمگر، منتقم، ظالم، قاهر
-
جبار
واژگان مترادف و متضاد
بیدادگر، جابر، ستمپیشه، ستمکار، ستمگر، ظالم، قاهر، قهار ≠ دادگر
-
قاهره
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِ یا رَ) [ ع . قاهرة ] (اِفا.) مؤنثِ قاهر. غالب ، چیره .
-
قاهرون
لغتنامه دهخدا
قاهرون . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاهر در حالت رفعی .
-
قاهرین
لغتنامه دهخدا
قاهرین . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاهر در حالت نصبی و جری .
-
violent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشن، شدید، تند، قاهرانه، جابر، سخت، قوی، قاهر
-
چیره
واژگان مترادف و متضاد
پیروز، غالب، چیر، فاتح، فایق، قاهر، متسلط، متغلب، مستولی، مسلط، منتصر ≠ مقهور
-
غالب
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیروز، پیروزمند، چیره، فاتح، فایق، قاهر، متسلط، مستولی، مسلط، منتصر ۲. بیش ≠ مغلوب
-
فاتح
واژگان مترادف و متضاد
پیروز، پیروزمند، جهانگشا، جهانگیر، چیره، غالب، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، مظفر، منصور، ناصر ≠ مغلوب
-
مسلط
واژگان مترادف و متضاد
۱. چیره، غالب، فایق، قاهر، مستولی ۲. مشرف ۳. صاحباختیار ۴. ماهر ≠ مقهور
-
ستیزه گار
لغتنامه دهخدا
ستیزه گار. [ س ِ زَ / زِ ] (ص مرکب ) ستیزه کار. جنگجو. قاهر. لجوج . رجوع به ستیزه کار شود.
-
شیدکی
لغتنامه دهخدا
شیدکی . [ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) نور قاهر یعنی نور قهرکننده و شکننده . (از انجمن آرا) (از لغات دساتیر است ).
-
قواهر
فرهنگ فارسی معین
(قَ هِ) [ ع . ] (ص . اِ.) شیخ اشراق آن چه را که مشائیان عقل گفته اند نور قاهر نامیده است . کلمة قواهر که جمع قاهر است به طور مطلق بر عقول اعم از طولیة مترتبه و عرضیة متکافئه اطلاق شده است و هرگاه با قید سافله ذکر شود مراد عقول متکافئه است و هرگاه با ...
-
عبدالجبار
فرهنگ نامها
(تلفظ: abodoljabbār) (عربی) بندهی خدای قاهر؛ (دراعلام) عبدالجبار علوی محمودی (زینبی علوی) از شاعران عهد محمود و مسعود غزنوی.
-
پیروز
واژگان مترادف و متضاد
۱. برنده، چیره، ظافر، غالب، فاتح، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، قهرمان، کامیاب، متغلب، مستولی، مظفر، منتصر، موفق ۲. خجسته، مبارک، میمون ۳. بهرهور، بهرهمند، برخوردار، کامیاب، متمتع ≠ مقهور