کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قانونی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قانونی کردن
دیکشنری
affirm, legalization, legalize, legitimize, ratify
-
جستوجوی دقیق
-
قانونی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تشريع , شرع , نفذ
-
واژههای مشابه
-
قانوني
دیکشنری عربی به فارسی
قانوني , مشروع , مجاز , حلا ل , داتايي , بربستي , روا , شرعي , حقوقي
-
پزشکی قانونی
فرهنگ واژههای سره
دادپزشک
-
forensic phonetics
آواشناسی قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از آواشناسی که در آن از روشهای آواشناختی برای بررسی و تشخیص جُرم استفاده میشود
-
legal separation, judicial separation
جدایی قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اقدامی حقوقی براساس درخواست یکی از زوجین که خواهان ادامۀ تأهل است، اما میخواهد دیگر مسائل زناشویی، مانند حضانت اطفال و نفقۀ کودک و همسر و تقسیم اموال حلوفصل شود
-
statutory crime
جُرم قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] بهطور عام، هر جرمی که در احکام قانونی تعریف شده باشد
-
de jure recognition
شناسایی قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدامی که ازطریق آن یک یا چند دولت موجودیت یک دولت را براساس اعلام قانونی به رسمیت میشناسند متـ . به رسمیت شناختن قانونی
-
cyberforensics, computer forensics
رایانش قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] جمعآوری و پردازش اطلاعات با رایانه برای ارائه به دادگاه
-
de jure government, government de jure
دولت قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که براساس ضوابط قانونی شکل گرفته و جامعۀ جهانی آن را به رسمیت شناخته است
-
پیوند قانونی
لغتنامه دهخدا
پیوند قانونی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اتصال و همبستگی دو قانون . جوش خوردن و پیوند خوردن دو قانون ازدو کشور مختلف و آن دو گونه باشد: کلی و جزئی . کلی آن است که قوانین کشور نخست در کشور دوم و در همان موارد استعمال کشور اولی بکار ر...
-
بی قانونی
لغتنامه دهخدا
بی قانونی . (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی قانون .
-
خبير قانوني
دیکشنری عربی به فارسی
قانون دان , حقوقدان
-
غير قانوني
دیکشنری عربی به فارسی
نامشروع , خلا ف شرع , حرام , غيرقانوني
-
مهلت قانونی
دیکشنری فارسی به عربی
تاجيل