کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قالپاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قالپاق
/qālpāq/
معنی
۱. صفحۀ فلزی گرد که در چرخ اتومبیل بر روی پیچ و مهرههای چرخ نصب میکنند.
۲. کلاه پوستی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hub cap/ hubcap, wheel cover, wheel trim
قالپاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای گرد که برای زیبایی چرخ و پوشاندن پیچهای آن بر روی چرخ نصب میشود
-
قالپاق
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - کاسه ای فلزی که در وسط چرخ اتومبیل روی مهره ها وصل می شود. 2 - کلاه ترکان از پوست که پشم آن را باز نکرده باشند.
-
قالپاق
لغتنامه دهخدا
قالپاق . (ترکی ، اِ) کلاه ترکان از پوست که پشم آن بازکرده نباشند .
-
قالپاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قلپاق› qālpāq ۱. صفحۀ فلزی گرد که در چرخ اتومبیل بر روی پیچ و مهرههای چرخ نصب میکنند.۲. کلاه پوستی.
-
جستوجو در متن
-
قلپاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] qalpāq = قالپاق
-
قالپاقچی
لغتنامه دهخدا
قالپاقچی . (ترکی ، ص مرکب ) کلاه دوز. رجوع به قالپاق شود.
-
قلپاق
لغتنامه دهخدا
قلپاق . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) کلاه را گویند، در توران میدوزند به پارچه ٔ سپید چکن می نمایند یا بریشم رنگ رنگ دراز و نوکدار می شود. (آنندراج ). قلپاق = قلپق ؛ کلاهک یا شب کلاه استوانه ای شکل و یا نوک تیزی است که انواع و اقسامی دارد. (دزی ج 2 ص 392) : مر...
-
قارص
لغتنامه دهخدا
قارص . (اِخ ) خُرسه . قرص . شهری است در قفقاز. در 70هزارگزی جنوب غربی الکساندروپول و 200هزارگزی شمال شرقی ارض روم (ارزنة الروم ) و ارتفاع آن از سطح دریا1905 گز میباشد. این شهر از لحاظ موقع نظامی اهمیت فراوانی دارد و دارای قلعه های محکم و استحکامات نظ...
-
چی
لغتنامه دهخدا
چی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ا...