کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاقم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرو القاقم
دیکشنری عربی به فارسی
قاقم , پوست قاقم , خز قاقم
-
ermines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ermins، قاقم، خز قاقم
-
ermine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ermine، قاقم، خز قاقم
-
قاقوم
لغتنامه دهخدا
قاقوم . (اِ) قاقم . رجوع به قاقم شود.
-
stoats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stoats، قاقم
-
stoat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استوارت، قاقم
-
minever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مینا، خز سفید، قاقم
-
minivers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معاونان، خز سفید، قاقم
-
قاق
لهجه و گویش تهرانی
خشک،بی ارزش،هیچکاره ،نفر آخر بازی:مگه من قاقم
-
غبب
لغتنامه دهخدا
غبب . [ غ َ ب َ ] (ع اِ) قاقم . (بحر الجواهر).
-
سنجاب سای
لغتنامه دهخدا
سنجاب سای . [ س ِ / س َ ] (ص مرکب ) سنجاب آسا. بمانند سنجاب . سنجاب گون : آب ز نرمی شده قاقم نمای طرفه بود قاقم سنجاب سای .نظامی (مخزن الاسرار ص 55).
-
آس
لغتنامه دهخدا
آس . (ع اِ) حیوانی که پوست و موئی نرم دارد و از آن پوستین کنند و نوک دم آن سیاه است . قاقم . || فنک . فنه . فرسان . (زمخشری ).
-
قاقمی
لغتنامه دهخدا
قاقمی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قاقم : بلورین تن و قاقمی پشت او.نظامی .
-
بالود
لغتنامه دهخدا
بالود. (اِ) پوست بره . (السامی ). صاحب السامی این کلمه را بصورت عربی البالود در جزو سمور و قاقم و فنک و دله و حواصل نام می برد. (یادداشت مؤلف ).
-
زغریماش
لغتنامه دهخدا
زغریماش . [ زَ ] (اِ) زغراش . (ناظم الاطباء). خرده ریزه های پوستین که بدور اندازند : چو پوست قاقم و سنجاب خسروان پوشندچو قیمت آرد آن جایگاه ، زغریماش .؟ (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).