کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قافلایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قافلایی
لغتنامه دهخدا
قافلایی . [ ] (اِخ ) جعفربن محمدبن احمدبن ولید مکنی به ابوالفضل از ثقات مردم بغداد است . وی چیزی از حدیث میداند. از محمدبن اسحاق صنعانی و علی بن داود قنطری واحمدبن ولید فحام و عیسی بن محمد اسکافی و عبداﷲبن روح مدائنی و احمدبن ابی حبیب روایت کند و ابو...
-
قافلایی
لغتنامه دهخدا
قافلایی . [ ] (اِخ ) حسین بن ادریس بن محمدبن شاذان مکنی به ابوالقاسم از اهل بغداد است . وی از عبداﷲبن ایوب خرمی و ابوالفضل بن موسی بنده ٔ بنی هاشم و عیسی بن ابی حرب صفار روایت کند و قاضی ابوالحسن جراحی و ابوعمربن حیویه و ابوالحسن دارقطنی و ابوالقاسم ...
-
قافلایی
لغتنامه دهخدا
قافلایی . [ ] (اِخ ) سلیمان بن محمدبن سلیمان مکنی به ابوالربیع از محدثان است . وی از عطاء و حسن و ابن سیرین علاده از مردم بصره روایت کند و مردم بصره از او روایت دارند. ابوحاتم بن حیان گوید: سلیمان در بصره شغل کشتی خری داشت . (سمعانی ).
-
قافلایی
لغتنامه دهخدا
قافلایی . [ ] (ع ص ) انتسابی است به پیشه ٔ عجیبی . سمعانی آرد: من از قاضی ابوبکر محمدبن عبدالباقی انصاری در بغداد شنیدم که می گفت : قافلای نام کسی است که کشتیهای بزرگ را که از موصل و بصره وارد میشوند میخرد و آنها را میشکند و چوب و آهن و قیر و قفل آنه...