کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تحتانی
دیکشنری فارسی به عربی
تحت , قاع
-
شکم بشکه
دیکشنری فارسی به عربی
قاع السفينة
-
رخنه پیدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قاع السفينة
-
هر چیز زننده ومتعفن
دیکشنری فارسی به عربی
قاع السفينة
-
اب ته کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
قاع السفينة
-
پایین
دیکشنری فارسی به عربی
تحت , قاع , مستوي واطي
-
ته
دیکشنری فارسی به عربی
حد اقصي , عقب , قاع , کعب
-
قیعة
لغتنامه دهخدا
قیعة. [ ع َ ] (ع اِ) قاع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قاع شود.
-
اقوع
لغتنامه دهخدا
اقوع . [ اَق ْ وُ ] (ع اِ) ج ِ قاع . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به قاع شود.
-
تراوش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخترق , تسرب , رواسب طينية , قاع السفينة
-
plains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دشت ها، دشت، جلگه، هامون، قاع، میدان یا محوطه جنگ، شکوه کردن
-
علی القاعدة
لغتنامه دهخدا
علی القاعدة. [ ع َ لَل ْ ع ِ دَ / دِ ] (ع ق مرکب ) برحسب قاعده . قاع-دةً. اصلاً.
-
صفصف
لغتنامه دهخدا
صفصف . [ ص َ ص َ ] (ع ص ، اِ) زمین هموار. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء).زمین هامون و نرم . (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).- قاع صفصف ؛ زمین هموار بی گیاه .- قاع صفصف کردن جائی یا شهری ؛ جائی یا شهری را غارت کردن و با خاک یکسان نمودن...
-
اقواع
لغتنامه دهخدا
اقواع . [اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قاع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زمین های پست و هموار نرم . (آنندراج ). رجوع به قاع شود. || ج ِ قَوْع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جاهای خشک کردن خرما و گندم و جز آن . (آنندراج ). رجوع...
-
هامون
واژگان مترادف و متضاد
۱. بادیه، بایر، بیابان، قاع، لمیزرع، نامسکون، وادی ۲. بر، خشکی ۳. جلگه، دشت ۴. مسطح، هموار ۵. کرهزمین ≠ گردون