کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاعدۀ عدم تقاطع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
basal2
قاعدهای2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] 1. ویژگی تَمَکنی که در آن جفت در قاعدۀ تخمدان قرار دارد 2. ویژگی رگبندیای با سه یا چند رگبرگ اولیه که از نقطهای در پایۀ پهنک منشعب میشوند
-
decision rule
قاعدۀ تصمیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی از فضای نمونه به فضای عمل که طبق آن میتوان تصمیمی آماری مبتنی بر مشاهدات اتخاذ کرد متـ . تابع تصمیم decision function
-
stopping rule
قاعدۀ توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] شیوهای در نمونهگیری دنبالهای برای تقسیم فضای نمونهای به دو ناحیه
-
bead face, bead ledge, bead sole
قاعدۀ طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] بخشهای تخت ناحیۀ طوقه، بین پاشنه (heel) و پنجه (toe)، که بر روی نشیمن طوقه قرار میگیرد
-
phase rule, Gibbs phase rule
قاعدۀ فاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] برای هر سامانۀ تعادلی رابطۀ P + F = C + 2 برقرار است که در آن P تعداد فازهای مجزا و C تعداد اجزا و F درجۀ آزادی سامانه باشد
-
selection rule
قاعدۀ گزینش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قاعدهای که نشان میدهد چه فرایندهایی در ذرات بنیادی یا گذار بین حالتهای کوانتومی یک سامانۀ فیزیکی مجاز است
-
area rule
قاعدۀ مساحت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] قاعدهای ناظر بر توزیع موزون سطح مقطع در محور طولی هواپیماهای تراصوتی یا اَبَرصوتی برای به حداقل رساندن پَسار
-
phonological rule
قاعدۀ واجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در دستور زایشی، هریک از قواعدی که نمود واجی را با نمود آوایی مربوط میسازد
-
بی قاعده
فرهنگ واژههای سره
بی هنجار
-
base drag
پَسار قاعده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار ناشی از فشار کاهیدۀ (reduced pressure) وارد بر سطح قاعده
-
بی قاعده
لغتنامه دهخدا
بی قاعده . [ ع ِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) (از: بی + قاعده ) بی نظم و ترتیب . (آنندراج ). بی نظم و بدون ترتیب . || بدون اساس . (ناظم الاطباء). || ناصحیح و نادرست . (ناظم الاطباء). برخلاف رسم . و رجوع به قاعده شود.
-
بی قاعده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biqā'ede ۱. بینظموترتیب؛ ناآراسته.۲. بیاساس.
-
قاعده شدن
دیکشنری فارسی به عربی
حض
-
قاعده سازی
دیکشنری فارسی به عربی
صياغة
-
بی قاعده
دیکشنری فارسی به عربی
طليق , غير رسمي