کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاعده شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
phonological rule
قاعدۀ واجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در دستور زایشی، هریک از قواعدی که نمود واجی را با نمود آوایی مربوط میسازد
-
بی قاعده
فرهنگ واژههای سره
بی هنجار
-
base drag
پَسار قاعده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار ناشی از فشار کاهیدۀ (reduced pressure) وارد بر سطح قاعده
-
بی قاعده
لغتنامه دهخدا
بی قاعده . [ ع ِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) (از: بی + قاعده ) بی نظم و ترتیب . (آنندراج ). بی نظم و بدون ترتیب . || بدون اساس . (ناظم الاطباء). || ناصحیح و نادرست . (ناظم الاطباء). برخلاف رسم . و رجوع به قاعده شود.
-
بی قاعده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biqā'ede ۱. بینظموترتیب؛ ناآراسته.۲. بیاساس.
-
قاعده سازی
دیکشنری فارسی به عربی
صياغة
-
بی قاعده
دیکشنری فارسی به عربی
طليق , غير رسمي
-
قاعده انصاف
دیکشنری فارسی به عربی
عدالة
-
قاعده زنان
دیکشنری فارسی به عربی
فترة
-
قاعده دار
دیکشنری فارسی به عربی
منظم
-
قاعده کلی
دیکشنری فارسی به عربی
مبدا
-
irregular verb
فعل بیقاعده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فعلی که بن ماضی آن با قاعدۀ مشخصی از بن مضارع ساخته نمیشود
-
commutation rule
قاعدۀ جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] رابطۀ بین دو عملگر جابهجاییناپذیر در مکانیک کوانتومی که ارتباط میان ترتیب حاصلِضرب عملگرها را نشان میدهد متـ . رابطۀ جابهجایی commutation relation
-
left-hand rule
قاعدۀ دست چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قاعدهای در الکترومغناطیس که به موجب آن اگر انگشتان میانی و نشانه و شصت دست چپ در وضعیت متعامد باشند، بهترتیب جهت جریان الکتریکی و میدان مغناطیسی و نیروی وارد به سیم حامل جریان را نشان میدهند
-
right-hand rule
قاعدۀ دست راست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قاعدهای برای تعیین جهت نیروی وارد بر سیم متحرک حامل جریان در میدان مغناطیسی