کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاطنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاطنة
لغتنامه دهخدا
قاطنة. [ طِ ن َ ] (ع ص ) تأنیث قاطن . || ج ِ قاطن . (منتهی الارب ).
-
قاطنة
لغتنامه دهخدا
قاطنة. [ ن َ ] (اِخ ) شهری در جلیل که عیسی نخستین معجزه ٔ خویش مبنی بر تبدیل آب به شراب را در آنجا انجام داده : چون آب را شراب کرد در قاطنه ٔ جلیل ، و در سیم روز شد عروسی در قاطنه ٔ جلیل . (دیاتسارون ، ص 46).
-
جستوجو در متن
-
قاطن
لغتنامه دهخدا
قاطن . [ طِ ] (ع ص ) مقیم . (غیاث ) (مهذب الاسماء). اقامت کننده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). باشنده . متوطن . (ناظم الاطباء). || خادم . ج ، قُطّان و قطین و قاطنة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). خدمتکار. جج ، قُطُن . (ناظم الاطباء).
-
شگفت
لغتنامه دهخدا
شگفت . [ ش ِ گ ِ / گ ُ] (اِ) تعجب . تحیر. (ناظم الاطباء). تعجب . (برهان ). تعجب و حیرت است و با لفظ دیدن و بودن و داشتن مستعمل . (آنندراج ) : به شگفتم از آن دو کژدم تیزکه چرا لاله اش به جفت گرفت . خسروی .در آن خانه شد پهلوان از شگفت بسی پیش یزدان نیا...