کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاطع الطريق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قاطع الطريق
معنی
سارق مسلح , راهزن , قطاع الطريق
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاطع الطريق
دیکشنری عربی به فارسی
سارق مسلح , راهزن , قطاع الطريق
-
واژههای مشابه
-
secant 1
خط قاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خط قطعکنندۀ یک خم متـ . قاطع
-
قاطع بودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) یقین داشتن .
-
قاطع بودن
لغتنامه دهخدا
قاطع بودن . [ طِ دَ ] (مص مرکب ) یقین داشتن . قطع داشتن . || برّا بودن . || صاحب تصمیم بودن . درست اجرا کننده بودن .
-
قاطع رحم
لغتنامه دهخدا
قاطع رحم . [ طِ ع ِ رَ ح ِ ] (ص مرکب ) کسی که خویشی راببرد و پیوند برادری را گسسته کند. (ناظم الاطباء)
-
قاطع شدن
لغتنامه دهخدا
قاطع شدن . [ طِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قطع حاصل کردن .
-
قاطع طریق
لغتنامه دهخدا
قاطع طریق . [ طِ ع ِ طَ ] (ص مرکب ) راه بر. ره بر. ره زن . راه زن . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). ج ، قطاع طریق . (مهذب الاسماء). قاطعان طریق : امیر قافله را هم تغافلی شرط است که بی نصیب نمانند قاطعان طریق . سعدی .که در کمینگه عمرند قاطعان طریق .حاف...
-
خط قاطع
لغتنامه دهخدا
خط قاطع. [ خ َطْ طِ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که ببرد و قطع کند یک جزء از دایره را. (ناظم الاطباء). || هر خطی که صفحه یا جسم یا خطی دیگر را قطع کند و با آن زاویه ای بسازد.
-
قاطع الطریق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] ‹قاطع طریق› qāte'ottariq کسی که راه را بر مسافران میبندد و اموال آنها را میدزدد؛ راهزن.
-
قاطع ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
احکام
-
برتری قاطع
دیکشنری فارسی به عربی
التفوق الساحق
-
اکثریت قاطع
دیکشنری فارسی به عربی
الأغلبية الساحقة
-
پیروزی قاطع
دیکشنری فارسی به عربی
الإنتصار الحاسم
-
ضربت قاطع
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة قاضية