کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قاطر
/qāter/
معنی
حیوانی بزرگتر از خر و کوچکتر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان بهوجود میآید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راههای سخت و کوهستانی به کار میرود؛ چمنا؛ استر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
استر
برابر فارسی
استر
دیکشنری
mule
-
جستوجوی دقیق
-
قاطر
واژگان مترادف و متضاد
استر
-
قاطر
فرهنگ واژههای سره
استر
-
قاطر
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ تر. ] (اِ.) استر، حیوانی که از جفت گیری خر نر و اسب ماده بوجود آید.
-
قاطر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) گیاهِ خون سیاوشان .
-
قاطر
لغتنامه دهخدا
قاطر. [ طِ ] (اِ) قاتر. استر. بغل . ظاهراً این لفظ به تای فوقانی بوده و متأخرین به طاء بدل کرده اند. (آنندراج ). حیوانی است قوی که تا پنجاه من بار حمل میکند، عموماً برای بارکشی ولی برای سواری هم تربیت مینمایند. بهترین جنس قاطرهای ایران در نواحی جنوب...
-
قاطر
لغتنامه دهخدا
قاطر. [ طِ ] (ع اِ) خون سیاوشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دم الاخوین . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قاطر
لغتنامه دهخدا
قاطر. [ طِ ] (ع ص ) شتری که بول او چکان باشد. || شلم چکان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
قاطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سُغدی] (زیستشناسی) qāter حیوانی بزرگتر از خر و کوچکتر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان بهوجود میآید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راههای سخت و کوهستانی به کار میرود؛ چمنا؛ استر.
-
قاطر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qāter چیزی که قطرهقطره میچکد.
-
قاطر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qâter طاری: qâter طامه ای: qâter طرقی: qâter کشه ای: qâter نطنزی: qâter
-
واژههای مشابه
-
زاج قاطر
لغتنامه دهخدا
زاج قاطر. [ ج ِ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام دیگر زاج مقطر است . (مخزن الادویه ذیل زاج مقطر).
-
قاطر مکی
لغتنامه دهخدا
قاطر مکی . [ طِ رِ م َ کی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است . و عندم یعنی دم الاخوین و خون سیاوشان نوعی از آن است .
-
قاطر مانند
دیکشنری فارسی به عربی
عنيد
-
قاطر پوزه
واژهنامه آزاد
حیوانی از خانواده ی اسب و خر پدر اسب و مادر خر میباشد