کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاضی عبدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علی قاضی
لغتنامه دهخدا
علی قاضی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) وی از مقربان امیرحسن بیک بود و در سال 874 هَ . ق . به رسم رسالت از جانب امیرحسن بیک به نزد ابوالغازی سلطان حسین میرزا آمد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 142 شود.
-
فاضل قاضی
لغتنامه دهخدا
فاضل قاضی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به قاضی فاضل شود.
-
ینگجه قاضی
لغتنامه دهخدا
ینگجه قاضی . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برگشلوی بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 13/5هزارگزی خاور ارومیه ، با 120 تن سکنه . آب آن از شهرچای و راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قاضی الحاجات
فرهنگ فارسی معین
(یُ لْ) [ ع . ] (ص .) برآورندة نیازها، نامی است از نام های خدای تعالی .
-
قاضی القضات
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قُ) [ ع . ] (ص مر. اِمر.) رییس قاضیان ، قاضی اعظم .
-
قاضی عسکر
فرهنگ فارسی معین
(عَ کَ) [ ع . ] (اِمر.) کسی که مأمور اجرای مراسم دینی در ارتش است .
-
حصار قاضی
لغتنامه دهخدا
حصار قاضی . [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاور ورامین و سه هزارگزی جوادآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 507 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولا...
-
حسین قاضی
لغتنامه دهخدا
حسین قاضی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالرحیم تبریزی طباطبائی . درگذشته ٔ 1300 هَ . ق . او راست : تفسیر سوره ٔ فاتحه و انعام . (ذریعه ج 4 ص 337 و 339).
-
حسین قاضی
لغتنامه دهخدا
حسین قاضی . [ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) مرورودی . رجوع به حسین مرورودی .
-
درب قاضی
لغتنامه دهخدا
درب قاضی . [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور است . موقعیت دهستان جلگه و هوای آن معتدل است . این دهستان از 150 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و 28857 تن سکنه دارد. بزرگترین آبادی این دهستان مرتضی آباد با 661 تن سکنه و عبداﷲآبا...
-
ده قاضی
لغتنامه دهخدا
ده قاضی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 25هزارگزی شمال خاوری کرمان . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده قاضی
لغتنامه دهخدا
ده قاضی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 70هزارگزی جنوب باختر الیگودرز دارای 396 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
زاماسب قاضی
لغتنامه دهخدا
زاماسب قاضی . (اِخ ) ژاماسب . یکی از قضات دوره ٔ ساسانی است که نامشان در کتاب ماذیگان هزار دادستان (گزارش هزار فتوای قضائی ) آمده است . (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 76). و رجوع به جاماسب شود.
-
ریش قاضی
لغتنامه دهخدا
ریش قاضی . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لته ای که بر شیشه و یا کدوی شراب بندند تا شراب صاف و درپیاله ریخته شود. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). پنبه که در دهان شیشه ٔ شراب نهند. (از غیاث اللغات ) (فرهنگ رشیدی ) : ندارد...
-
صافی قاضی
لغتنامه دهخدا
صافی قاضی . (اِخ ) احمدبن قره چه احمد برغموی .متوفی بسال 1006 هَ . ق . او را دیوانی است به ترکی .صاحب کشف الظنون گوید: یک بیت از اشعار او در کتاب زبدةالاشعار فائضی آمده است . (کشف الظنون ج 1 ص 514).