کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاشق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاشق زدن
لغتنامه دهخدا
قاشق زدن . [ ش ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) قاشق زنی . عمل زنان در شب چهارشنبه سوری . رجوع به قاشق زنی شود.
-
واژههای مشابه
-
Alismataceae
قاشقواشیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گیاهانی از راستۀ قاشقواشسانان که آبزی و گاهی نیمهآبزی و اغلب دارای ساقۀ عریاناند
-
قاشق زنی
فرهنگ فارسی معین
(شُ. زَ) [ تر - فا. ] (اِ.) از آیین های سنتی ایرانیان در شب چهارشنبه سوری .
-
دسته قاشق
لغتنامه دهخدا
دسته قاشق . [ دَ ت َ / ت ِ ش ُ ](اِ مرکب ) دنباله ٔ قاشق . رجوع به کلمه ٔ دسته شود.
-
قاشق تراش
لغتنامه دهخدا
قاشق تراش . [ ش ُت َ ] (نف مرکب ) کسی که شغل او قاشق تراشی و قاشق سازی است . آنکه چمچه ها را بسازد. (آنندراج ) : چه گویم از آن یار قاشق تراش ندیدم که قاشق بسوزد چو آش .میرزا طاهر وحید(از آنندراج ).
-
قاشق ساز
لغتنامه دهخدا
قاشق ساز. [ ش ُ ] (نف مرکب ) آنکه قاشق سازد. قاشق درست کننده .
-
قاشق سازی
لغتنامه دهخدا
قاشق سازی . [ ش ُ ] (حامص مرکب ) شغل قاشق ساز.
-
قاشق سوپخوری
دیکشنری فارسی به عربی
ملعقة الطعام
-
قاشق چویى
لهجه و گویش بختیاری
qâšoq čui قاشق چوبى.
-
قاشق دوخورى
لهجه و گویش بختیاری
qâšoq-e du xori قاشقِ دوغخورى (نوعى قاشق چوبى به شکل قایق).
-
Alismatales
قاشقواشسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از تکلپهایهای غالباً علفی و آبزی با 165 سردۀ آرایشیافته در چهارده تیره که در تمام نقاط جهان پراکنده هستند
-
حسن آباد قاشق
لغتنامه دهخدا
حسن آباد قاشق . [ ح َ س َ دِ ش ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز در 63 هزارگزی شمال خاور سقز و نه هزارگزی جنوب خاور خوش قشلاق . کوهستانی و سردسیر است . 100 نفر سکنه ٔسنی - کردی دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن ...
-
با قاشق برداشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ملعقة
-
باندازه یک قاشق
دیکشنری فارسی به عربی
ملعقة