کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قاسی
/qāsi/
معنی
سختدل؛ سنگدل؛ بیرحم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاسی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) سنگدل ، بی رحم .
-
قاسی
لغتنامه دهخدا
قاسی . (اِخ ) ابن سمکان نقیب . از محدثان است . وی از نجیب حرانی روایت شنیده است . (الدرر الکامنة ج 3 ص 241).
-
قاسی
لغتنامه دهخدا
قاسی . (ع ص ) سخت . سخت دل . (ناظم الاطباء). سخت و سیاه دل . (غیاث ). سنگدل . دل سخت ، قسی : آن دل قاسی که سنگین خواندندنامناسب بد مثالی راندند. مولوی (مثنوی ).ج ، قُسات .
-
قاسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: قُساة] [قدیمی] qāsi سختدل؛ سنگدل؛ بیرحم.
-
واژههای مشابه
-
قاسي
دیکشنری عربی به فارسی
بيرحم , ظالم , ستمکار , ستمگر , بيدادگر , تند , درشت , خشن , ناگوار , زننده , ناملا يم , سخت دل , بي عاطفه , سرخت , لجوج , سنگدل , پي مانند , سفت , محکم , شق , با اسطقس , شديد , زمخت , بادوام , سخت , دشوار
-
واژههای همآوا
-
قاصی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) دورشونده ، به نهایت رسنده .
-
قاصی
لغتنامه دهخدا
قاصی . (ع ص ) قاص . دور. دورشونده . (ناظم الاطباء). بنهایت رسنده . (غیاث ). مقابل دانی به معنی نزدیک : خجسته مجلس او را سران اهل سخن سزد که مدح سرایند قاصی و دانی . سوزنی .خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواندعمرو و زید و جعفر و صالح ، یزید و بایزید...
-
قاصی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ دانی، جمع: اَقصاء] [قدیمی] qāsi دور: ◻︎ خجسته مجلس او را سران اهل سخن / سزد که مدح سرایند قاصی و دانی (سوزنی: لغتنامه: قاصی).
-
جستوجو در متن
-
ستمکار
دیکشنری فارسی به عربی
قاسي
-
بیدادگر
دیکشنری فارسی به عربی
قاسي
-
ناملا یم
دیکشنری فارسی به عربی
قاسي
-
سخت دل
دیکشنری فارسی به عربی
قاسي