کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاز وحشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاز وحشی
لغتنامه دهخدا
قاز وحشی . [ زِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بط صحرائی را گویند. (آنندراج ) (از سفرنامه ٔ شاه ایران ).
-
واژههای مشابه
-
قاز و نیم قاز
فرهنگ گنجواژه
یک پنجم و یک دهم قران
-
قاز چرانیدن
لغتنامه دهخدا
قاز چرانیدن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کار بیهوده کردن : فلانی قاز میچراند؛ یعنی بی کار است .
-
نیم قاز
لهجه و گویش تهرانی
نصف پول،پشیز (پول خرد) (شنه/ قاز= تکه قاز) (قاز= سکه مسی، یک پول) (شاهی و نیم شاهی = یک پول) (قران= 50 دینار)
-
قاز قُلَنگ
لهجه و گویش بختیاری
qâz-qolang لاغراندام، بسیار لاغر.
-
قاز قلنگی
لهجه و گویش تهرانی
لاغر ،الکی
-
قاز و قُلَنگ
فرهنگ گنجواژه
پرندگان مهاجر.
-
جستوجو در متن
-
غاز
لغتنامه دهخدا
غاز. (اِ) مرغابی . قاز. خربت . خربط. خربطة. قلولا .مرغی است حلال گوشت و از جمله ٔ مرغان اصلی و وحشی اقسام آن در مازندران و گیلان و اطراف دریاچه های سیستان و بعض نقاط دیگر ایران بسیار است . پرنده ای است معروف از جنس مرغان آبی . (برهان ). نوعی از مرغاب...
-
خربط
لغتنامه دهخدا
خربط. [ خ َ ب َ ] (اِ مرکب ) بط بزرگ . قاز فربه و سمین . (ناظم الاطباء). خَربَت . اِوَّز. سیقا. قلولا. (یادداشت بخط مؤلف ). بط کلان . (شرفنامه ٔمنیری ). (غیاث اللغات ). غاز بزرگ . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : چون زغن سالی ماده باشد و سالی نر و چ...
-
بط
لغتنامه دهخدا
بط. [ ب َ / ب َطط ] (اِ) بت . در عربی مرغابی را گویند. (برهان ). مرغابی . (ناظم الاطباء). جانور معروف و این معرب است . (غیاث ) (آنندراج ). جانوری است مشهور. (مؤید الفضلاء). نوعی از مرغابی . بطة، یکی ، یستوی فیه المذکر و المؤنث و لیست الهاء للتانیث ...