کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاز قُلَنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاز قُلَنگ
لهجه و گویش بختیاری
qâz-qolang لاغراندام، بسیار لاغر.
-
واژههای مشابه
-
قاز و نیم قاز
فرهنگ گنجواژه
یک پنجم و یک دهم قران
-
قاز چرانیدن
لغتنامه دهخدا
قاز چرانیدن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کار بیهوده کردن : فلانی قاز میچراند؛ یعنی بی کار است .
-
قاز وحشی
لغتنامه دهخدا
قاز وحشی . [ زِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بط صحرائی را گویند. (آنندراج ) (از سفرنامه ٔ شاه ایران ).
-
نیم قاز
لهجه و گویش تهرانی
نصف پول،پشیز (پول خرد) (شنه/ قاز= تکه قاز) (قاز= سکه مسی، یک پول) (شاهی و نیم شاهی = یک پول) (قران= 50 دینار)
-
قاز قلنگی
لهجه و گویش تهرانی
لاغر ،الکی
-
واژههای همآوا
-
غازقلنگ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qâzoqolang طاری: qâzqeleng طامه ای: --------- طرقی: qâzqeleng کشه ای: qâzqeleng نطنزی: ---------