کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قازورات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قازورات
واژهنامه آزاد
کم اهمیت، پست؛ (مسکرات) بی اثر، بی خاصیت.
-
واژههای همآوا
-
قاذورات
لغتنامه دهخدا
قاذورات . (ع اِ) ج ِ قاذورة. || پلیدیها ونجاستها (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناپاکیها. (ناظم الاطباء) : امیر ناصرالدین بفرمود تا بعضی از قاذورات در آن چشمه انداختند. هرکس که از این قاذورات تناول کردی بر جای بیفتادی و جان بدادی . (ترجمه ٔتاریخ یمینی )....
-
قاذورات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قاذورَة] qāzurāt = قاذوره
-
جستوجو در متن
-
رکن الدین
لغتنامه دهخدا
رکن الدین .[ رُ نُدْ دی ] (اِخ ) مسعودبن محمد امامزاده . متوفای 617 هَ . ق . از دانشمندان و مدرسان و گویندگان نامی بخارا واستاد محمد عوفی صاحب جوامع الحکایات و لباب الالباب بود. جوینی در شرح حمله ٔ مغول گوید: جماعتی که آنجا بودند روان می شدند و اوراق...