کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قارَّه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قارَّة] (جغرافیا) qārre ۱. هریک از قطعات پنجگانۀ وسیع و پیوستۀ خشکیهای زمین: قارۀ آسیا، قارۀ اروپا.۲. برّه.〈 قارۀ سیاه: [مجاز] افریقا.
-
قاره
دیکشنری فارسی به عربی
جزيرة , قارة
-
continental shelf
فلات قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین خط ساحلی و شیب قاره، با شیبی بسیار کم
-
Antarctica
قارۀ جنوبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] قارۀ فوقالعاده سرد در منطقه قطب جنوب عمدتاً فراسوی مدار '33 ْ66-
-
continental slope
شیب قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین خیز قاره و فلات قاره، با شیبی بسیار کم
-
continental rise, continental apron
خیز قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین شیب قاره و دشت مغاکی، با شیبی بسیار کم
-
قارة اهوی
لغتنامه دهخدا
قارة اهوی . [ رَ ت َ اَ هَْ وا ](اِخ ) (یوم ...) روزی است مر عامربن صعصعه را. (مجمعالامثال میدانی ص 767). رجوع به قارة و ذوقارة شود.
-
قاره ای
دیکشنری فارسی به عربی
قاري
-
short-haul tourism, short-haul travel
گردشگری درونقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفری درونقارهای یا محلی که با هواپیما معمولاً کمتر از پنج ساعت طول میکشد
-
carbonate shelf
فلات قارۀ کربناتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی سکوی کربناتی که در آن سنگآهک زیادی نهشته میشود
-
continental glacier
یخسار قارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ورقهای پیوسته از خشکییخ که پهنۀ وسیعی را میپوشاند و در چند جهت به بیرون حرکت میکند متـ . یخ قارهای continental ice
-
continental ice
یخ قارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← یخسار قارهای
-
long-haul tourist
گردشگر بینقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بازدیدکنندهای که از قارهای به قارۀ دیگر سفر میکند
-
short-haul tourist
گردشگر درونقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بازدیدکنندهای که معمولاً درون مرزهای جغرافیایی یک قاره سفر میکند
-
long-haul tourism, long-haul travel
گردشگری بینقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر طولانی غالباً بینقارهای که با هواپیما معمولاً بیش از پنج ساعت طول میکشد