کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاروره بر سنگ زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاروره بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
قاروره بر سنگ زدن . [ رو رَ / رِ ب َ س َ زَ دَ] (مص مرکب ) کنایه از ناخوش کردن عیش . (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
قارورة
دیکشنری عربی به فارسی
قمقمه , فلا سک , دبه مخصوص باروت تفنگ
-
قاروره ٔ برج
لغتنامه دهخدا
قاروره ٔ برج . [ رو رَ / رِ ی ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قاروره که از برج اندازند (آنندراج ) : فلک قاروره ٔ برجت شد ای ماه سماقدران ملک پروانه ٔ نورت شد ای شمع جهانداران .میر خسرو (از آنندراج ).
-
قاروره انداز
لغتنامه دهخدا
قاروره انداز. [ رو رَ / رِ اَ ] (نف مرکب ) نفاطه . (حبیش تفلیسی ). کسی که در جنگ مأمور انداختن قاروره است .
-
قاروره شناس
لغتنامه دهخدا
قاروره شناس . [ رو رَ / رِ ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) بول بیمارشناس . پزشکی که از بول بیمار بیماری او را تشخیص کند : قاروره شناس نبض بفشردقاروره شناخت رنج او برد.نظامی .
-
جستوجو در متن
-
بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر سر سنگ زدن . کنایه از ظاهر کردن و گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
سنگ در قندیل زدن
لغتنامه دهخدا
سنگ در قندیل زدن . [ س َ دَ ق ِ / ق َ زَ دَ] (مص مرکب ) رجوع به سنگ و سنگ بر قندیل زدن شود.
-
جام باده بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
جام باده بر سنگ زدن . [ م ِ دَ / دِ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) قدح می را با سنگ شکستن . قدح شکستن : هشیار کسی بود که با سیمبری می نوشد و جام باده بر سنگ زند. خیام (از فرهنگ ضیاء).رجوع به جام بر سنگ زدن شود.
-
جام بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
جام بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن و گذشتن از شراب باشد. (برهان ). توبه کردن از شراب و شکستن جام . (ناظم الاطباء). کنایه از توبه کردن از شراب . (آنندراج ). و رجوع به جام باده بر سنگ زدن شود.
-
pitching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگ فرش، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن
-
چخماق زدن
لغتنامه دهخدا
چخماق زدن . [ چ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) چخماخ زدن . چقماق زدن . سنگ چخماق زدن . آتشپرک زدن . دو پاره سنگ یاپاره ٔ سنگ و آهنی را بیکدیگر زدن ، افروختن آتش را. بکار بردن سنگ چخماق . از سنگ چخماق برای روشن کردن آتش استفاده نمودن . اقتداح . رجوع به چخماخ زد...
-
سنگ بر سبو زدن
لغتنامه دهخدا
سنگ بر سبو زدن . [ س َ ب َ س َزَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن از شراب خوردن و عیش منغص کردن و شدن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 100). سنگ بر سبو آمدن . (آنندراج ) : شد آبروی من همه در عشق ریخته تا خیره خیره سنگ زدی بر سبوی من .امیرمعزی (از ...
-
سنگ بر قرابه زدن
لغتنامه دهخدا
سنگ بر قرابه زدن .[ س َ ب َ ق َرْ را ب َ / ب ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سنگ بر شیشه زدن . کنایه از توبه کردن و گذشتن از شراب باشد.(برهان ) (آنندراج ). || کنایه از منغص شدن و کردن عیش . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 100).