کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قادش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قادش
لغتنامه دهخدا
قادش . [ دِ ] (اِخ ) شهری از شهرهای حصاردار نفتالی در جلیل که هم بلاویان جرشونی داده شد. (یوشع 20:7 و 21:23 و اول تواریخ ایام 6:76) و از آن پس شهر بست گردید. (یوشع 20:7) و مسکن باراق بود. (داود 4:6). و دبوره دو سبط ربولون و نفتالی را در آنجا جمع کرد....
-
قادش
لغتنامه دهخدا
قادش . [ دِ ] (اِخ ) شهری است بر طرف جنوبی یهودا (یوشع 15 : 23) و دور نیست که همان قادش برنیع باشد.(قاموس کتاب مقدس ص 682). رجوع به قادش برنیع شود.
-
واژههای مشابه
-
قادش برنیع
لغتنامه دهخدا
قادش برنیع. [ دِ ش ِ ب َ ] (اِخ ) و آن موضعی است بر حدود جنوبی کنعان که تا حوریب 11 روز مسافت دارد. (سفر تثنیه 1:2) و بر حدود ادوم . (سفر اعداد 20:16). که چندان دور از جررا نیست . (سفر پیدایش 20:1). در مشرق بارد (سفر پیدایش 16:14) در دشت صین . (سفر ا...
-
جستوجو در متن
-
صفات
لغتنامه دهخدا
صفات . [ ] (اِخ ) (برج کشیک ) شهر و برجی است که در کوههای اموریان در نزدیکی قادش واقع است . (سفر داوران ا: 17). پلمر و دریک گمان دارند که همان سبتیه ٔ حالیه است که در وسط دشت بارآوری است . (قاموس کتاب مقدس ص 555).
-
جبل فاران
لغتنامه دهخدا
جبل فاران . [ ج َ ب َ ل ِ ] (اِخ ) کوه فاران همان کوهی است که خداوند هنگام آمدن از آنجاتجلی خود فرمود، و رأی معتبر آن است که کوه فاران جزء جنوبی کوههائی است در شمال شرقی دشت که بنی اسرائیل در آنجا گردش کردند که فعلاً آن را کوه مفرعه گویند و عین قادش...
-
صفة
لغتنامه دهخدا
صفة. [ ] (اِخ ) (برج کشیک ) یکی از شهرهای کنعانیان است که بعد از مغلوبی مخروب گشت . (سفر اعداد 21:3 سفر داوران 1:17). و مجدداً آباد شده حرمه خوانده شد. (اول سموئیل 30:30). و یکی از شهرهای یهود است که در جنوب واقع و به شمعونیان داده شد. (صحیفه ٔ یوشع ...
-
حصرادار
لغتنامه دهخدا
حصرادار. [ ح َ ] (اِخ ) نام شهری است در مرز جنوبی فلسطین که بمغرب قادش واقع بود. (سفر اعداد 34:4 ، صحیفه ٔ یوشع 15:3). و فعلاً آنرا القدیره گویند و در میانه ٔ کنعان و دشت واقع میباشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
بئر لحی رئی
لغتنامه دهخدا
بئر لحی رئی . [ ب ِءْ رِ؟ رُ ] (اِخ ) (چاه رؤیت حیات ). و آن چاه آبی بود در میانه ٔ قادش و بارد که در نزدیکی دشت شور (جائی که فرشته ٔ خدا به هاجر نمودار شد) واقع است و دورنیست آن چشمه ٔ مویلح باشد. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
صین
لغتنامه دهخدا
صین . (اِخ ) (نخله ٔ پست ) دشت صین همان دشت بنی اسرائیل و دشت جعفر است (سفر اعداد 13:21 و 34:3) که بر حدود اراضی یهودا و در غربی بلاد ادوم واقع بود. (صحیفه ٔ یوشع 15:1 و سفر اعداد 20:1 و 27:14) و گاهی از اوقات قادش در دشت صین (سفر اعداد 33:36) و گاهی...
-
لواطان
لغتنامه دهخدا
لواطان . [ ] (ص ) (سفر تثنیه 23:17) لفظی است که در کتاب مقدس استعمال شده است برای اشخاصی که مرتکب گناه اهل سدوم بودند. (سفر پیدایش 19:4 و 5). و این مطلب در میان بت پرستان بسیار رواج داشت و در پرستش عشورت و غیره جزء رسوم مذهبی ایشان بود. عبری این لفظ ...
-
حرمت
لغتنامه دهخدا
حرمت . [ ح ُ م َ ] (اِخ ) (به معنی خراب ) سِفْرِ داوران 1:17 و آن شهری میباشد در طرف جنوبی کنعان که یوشع بر آن دست یافت و در سابق آنرا صفاة میگفتند. بعضی بر آنند که شهر مذکور در تنگه ای که تخمیناً 40 میل بطرف شرقی بئر شبع مسافت دارد واقع است و آنرا ص...
-
جرار
لغتنامه دهخدا
جرار. [ ج ِ ] (اِخ ) شهری است از شهرهای معروف فلسطین که در جنوب شرقی غزه فیمابین قادش و شور واقع گردیده است (سِفر پیدایش 20: 1) و دور نیست که همان مکانی باشد که الاَّن به خرابه ٔ ام جرار معروف است . ابراهیم و اسحاق بواسطه ٔ قحطی بدین شهر رفتند و هر د...
-
ادرعی
لغتنامه دهخدا
ادرعی . [ ] (اِخ ) (به معنی قوی ) یکی از دو پایتخت باشان است که کوه و تپه های آن به اسم ادرع معروف اند و در شصت میلی بصری واقع است و عمارات بسیار و حوضهای بزرگ دارد و آب چاههایش شیرین و خوشگوار است و در جوار این شهر، بنی اسرائیل عوج ملک باشان را هزیم...