کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قادری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِ) قسمی از لباس تنگ . (ناظم الاطباء).
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زهاب بخش سرپل زهاب شهرستان قصر شیرین ، در 19000گزی شمال سرپل زهاب و کنار راه فرعی باویسی و در دشت واقع و هوای آن گرمسیر مالاریائی است . 250 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ دله شیر و محصول آن غلات و دیم و لبنیا...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) ضیاءالدین افندی محمد قادری ملقب به حاتمی . مولدوی به موصل . علامه ٔ زمان خود بود و مردمان از اطراف و اکناف در علوم عقلی و نقلی به او مراجعه میکردند. در شیوائی و رسائی سخن کسی به پای او نمیرسید. از اوست : کتاب السعاده که به سال 1...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) عبدالسلام طیب بن محمد مکنی به ابومحمد از بزرگان علماء است . وی در شهر فاس تولد یافت و با کوششی تمام به کسب علوم و معارف اشتغال ورزید تا در روایت و تدریس آنها ماهر گشت و براقران و امثال خود پیشی گرفت . علم و دانش و زهد و تقوی را ...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) غلام محمدالدین برهان از علماء متأخر است .از اوست : 1- العروة الوثقی فی الدنیا و العقبی در فضیلت درک خدمت پیغمبر و معاشرت روحانی با او. این کتاب به سال 1330 هَ . ق . در حیدرآباد چاپ شده است . 2-الوسیلة العظمی فی الدارین لمن له ا...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) لکنوی ، محمد عبدالحمید انصاری حنفی . ازعلماء است . از اوست : الحل الضروری لمختصر القدوری در فقه حنفی و آن شرحی است بر کتاب مختصر قدوری که درهند چاپ شده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1479).
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) محمدبن ابی بکربن عمران انصاری سعدی دنجاوی . شاعر زمان خود و از معاصرین سیوطی است ودر فنون ادبیات دست داشت . سیوطی درباره ٔ او گوید: قادری را میتوان شاعر روی زمین بطور مطلق به شمار آورد و هیچکس به پایه ٔ او نمیرسد. وی پاره ای از ...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) محمدبن عبدالسلام بن طیب قادری . از علماء است . از اوست : نزهة الابصار فی الرد علی المخالف بالقبض فی حدیث الاعصار. در فاس به سال 1316 هَ .ق . به طبع رسیده . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1478).
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) محمدبن قاسم حسنی مغربی فاسی . از علماء قرن چهاردهم هجری است .از اوست : رفع العتاب و الملام عمن قال العمل بالضعیف اختیار الحرام که در مطبعه محمد مصطفی به سال 1308 هَ . ق . طبع شده . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1480).
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) محمدبن طیب بن عبدالسلام حسنی . وی فقه را از گروهی از جمله ابوالعباس بن مبارک و محمدبن عبد السلام بنانی و مصمودی معروف به قندوز و جز ایشان فرا گرفت ، در ادب و تاریخ و تصوف دستی داشت ، و به نکات دقیق هر فنی وقوف یافت . گروهی از مش...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) هندوستانی . نام وی محمد و ملقب به داراشکوه پسر بزرگ و ولی عهد شاه جهان پادشاه هندوستان است . اورنگ زیب برادر کوچک او بر وی خروج کرد و پس از استیلاء او را به قتل رسانید. وی اگر چه سلطان و سلطان زاده بود اما تحصیل مقامات عرفانیه ن...
-
واژههای مشابه
-
علی قادری
لغتنامه دهخدا
علی قادری . [ ع َ ی ِ دِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی . رجوع به علی گیلانی شود.
-
علی قادری
لغتنامه دهخدا
علی قادری . [ ع َ ی ِ دِ ] (اِخ ) باقانی دمشقی . ملقب به نورالدین . وی فقیه بود و نزد بهنسی تحصیل علم کرد و برای ادای فریضه به حجاز رفت . و در سال 990 هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : شرح ملتقی الابحر فی فروع الفقه الحنفی . (از کشف الظنون ص 1814).