کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قادرآباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قادرآباد
لغتنامه دهخدا
قادرآباد. [ دِ ] (اِخ ) مزرعه ای است ازدهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود و جزء قصبه ٔ بسطام است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
قادرآباد
لغتنامه دهخدا
قادرآباد. [دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسن وند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد در شش هزارگزی جنوب الشتر و شش هزارگزی جنوب شوسه ٔ خرم آباد به الشتر و در جلگه واقع است . هوایی سردسیری و مالاریائی دارد و دارای 40 تن سکنه است . آب آن از سراب پایی و محصولا...
-
قادرآباد
لغتنامه دهخدا
قادرآباد.[ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورخوره بخش دیوان دره ٔ شهرستان سنندج در 49هزارگزی باختر دیوان دره و کنار راه مالرو دیواندره به خورخوره واقع است . زمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است و 221 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات و ح...
-
قادرآباد
لغتنامه دهخدا
قادرآباد.[ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم در 25هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 7هزارگزی شمال راه فرعی بم به ریگان و در جلگه واقع و هوای آن گرم و مالاریائی است . 198 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و حنا و شغل اها...
-
واژههای مشابه
-
چشمه قادرآباد
لغتنامه دهخدا
چشمه قادرآباد. [ چ َ م َ دِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از چشمه های طغرلجرد بلوک زرند کرمان است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 243).
-
جستوجو در متن
-
گرشول
لغتنامه دهخدا
گرشول . [ گ َ] (اِخ ) نام محلی است در کنار راه آباده و شیراز میان قادرآباد و سعادت آباد واقع در 762700گزی طهران .
-
دیدگان
لغتنامه دهخدا
دیدگان . (اِخ ) نام محلی کنار راه آباده و شیراز میان آجدادو قادرآباد در 735700گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
-
مشهد مرغاب
لغتنامه دهخدا
مشهد مرغاب . [ م َ هََ دِ م ُ ] (اِخ ) جمعیت آن بالغ بر سه هزار نفر میشود. مرکزش به اسم مرغاب و از قصباتش ده نو، قادرآباد، کردشول ، و مشهد ام النبی است . (جغرافیای غرب ایران ص 107). و رجوع به پاسارگاد شود.
-
عبدالمؤمن
لغتنامه دهخدا
عبدالمؤمن . [ع َ دُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 42هزارگزی شمال باختری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 9هزارگزی باختر راه فرعی قافله رو همدان به زنجان . ناحیه ای است دره و ماهور و هوای آن سردسیر است . 530 تن ...
-
قنقری بالا
لغتنامه دهخدا
قنقری بالا. [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) (علیا) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔبخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . حدود و مشخصات آن : از شمال گردنه کولی کش و دهستان سورمق از جنوب دهستان قنقری پائین و ارتفاعات قادرآباد از خاور دهستان حومه ٔ بخش از باختر دهستان ...
-
لاسجرد
لغتنامه دهخدا
لاسجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه تهران به سمنان میان حیدرآباد و مهدی قلیخان در 189200 گزی تهران . دهی از دهستان سرخه بخش مرکزی شهرستان سمنان . واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری سمنان کنار شوسه ٔ سمنان به طهران . جلگه ، معتدل خشک . دارای 1200 تن ...
-
ارزویه
لغتنامه دهخدا
ارزویه . [ اُ ی َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در کرمان . حد شمالی آن اقطاع و ده سرد، حدّ جنوبی احمدی ، حدّ شرقی جیرفت و رودبار و حد غربی محال هفتگانه ٔ فارس . قشلاق ایل افشار و ییلاق ایلات احمدی فارس آنجاست . هوای آن در زمستان معتدل و باران بحد کافی است ول...