کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاتمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قاتمه
/qātme/
معنی
۱. رشته.
۲. رشتۀ پشمی ضخیم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاتمه
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ) [ تر. ] (اِ.) 1 - موی دم و یال اسب و استر. 2 - رشته و طنابی که از موی دم و یال اسب و استر بافند؛ بزمو، تاب .
-
قاتمه
لغتنامه دهخدا
قاتمه . [ م َ /م ِ ] (ترکی ، اِ) رشته ای از موی خشن بافته . طنابی است از موی . بز مو. تاب . ثناء. ثنایه . رجوع به همین کلمه شود. نوعی رسن از پشم خشن تافته باریکتر از طناب .
-
قاتمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] qātme ۱. رشته.۲. رشتۀ پشمی ضخیم.
-
قاتمه
لهجه و گویش تهرانی
نخ پشمی، طناب پشمی،اوریس
-
واژههای مشابه
-
قاتمه تاب
لغتنامه دهخدا
قاتمه تاب . [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) آنکه قاتمه تابد. موتاب . موی تاب . رجوع به قاتمه شود.
-
قاتمه ریس
لغتنامه دهخدا
قاتمه ریس . [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) آنکه پشم قاتمه ریسد. رجوع به قاتمه شود.
-
واژههای همآوا
-
قاطمه
لغتنامه دهخدا
قاطمه . [ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) رسن از موی . رجوع به قاتمه شود.
-
جستوجو در متن
-
packthreads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
packthreads، نخ قند و قاتمه
-
packthread
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته بندی شده، نخ قند و قاتمه
-
قاطمه
لغتنامه دهخدا
قاطمه . [ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) رسن از موی . رجوع به قاتمه شود.
-
بزمو
لغتنامه دهخدا
بزمو. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) موی بز. قاتمه (ترکی ). ریسمانی که از موی بز کنند. رجوع به بزموی شود.
-
مه
لغتنامه دهخدا
مه . [ م َ ] (ترکی ، پسوند) در ترکی مزید مؤخری است که در عقیب مفرد امر مخاطب درآید و گاه مانند «مک » مجموع مرکب معنی مصدری دهد و گاه معنی اسم ذات ، چون : سورتمه ، قورمه ، دگمه ، یورتمه ، چاتمه ، چکمه ، دلمه ، قاتمه ، یارمه ، باسمه ، سخلمه (سقلمه )، ...