کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاتل السمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاتل السمک
لغتنامه دهخدا
قاتل السمک . [ ت ِ لُس ْ س َ م َ ] (ع اِ مرکب ) لاغیه است . ماهی زهرج . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قاتل الحیتان شود.
-
واژههای مشابه
-
قَاتَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
کارزار کرد - جنگيد
-
قَاتِلْ
فرهنگ واژگان قرآن
کارزار کن - بجنگ
-
assassin
قاتل سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
-
تل قاتل
لغتنامه دهخدا
تل قاتل . [ ت ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیره راه بخش برازجان است که در شهرستان بوشهر واقع است و 473 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
قاتل ابیه
لغتنامه دهخدا
قاتل ابیه . [ ت ِ ل ِ اَ ] (اِ مرکب ) نباتی است که مگس کشد و قابض است . بنگ . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بنج . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی و قرابادین ). نزد بعضی بیداسقان و نزد جمعی قطلب است . معنی او به لغت پارسی چنان باشد که کشنده ٔ پدر خویش و او را قرناروس هم...
-
قاتل نفسه
لغتنامه دهخدا
قاتل نفسه . [ ت ِ ل ُ ن َ س ِ ] (ع اِ مرکب ) شامل کافور و فرفیون و مانند آن است که بنفسه تحلیل و نقصان پذیر باشند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی از اشق است . جنسی از آس است . (مفاتیح ).
-
قاتل الذئب
لغتنامه دهخدا
قاتل الذئب . [ ت ِ لُذْ ذِءْ ] (ع اِ مرکب ) نام داروئی است . (ناظم الاطباء). خانق الذئب . داروئی است که گرگ و پلنگ را هلاک کند. مازریون .(ذخیره ). محمد زکریا در کتاب حاوی آورده است که قاتل الذئب نباتی است که قوت آن بقوت خانق النمر مشابهت تمام دارد جز...
-
قاتل العلق
لغتنامه دهخدا
قاتل العلق . [ ت ِ لُل ْ ع َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از اناغلس است که شکوفه ٔ او کبود باشد و نزد بعضی نوعی از مرزنجوش است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قاتل الکلب
لغتنامه دهخدا
قاتل الکلب . [ ت ِ لُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) خربق . (ذخیره ). خانق الکلب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). کچله . کوچوله . (برهان قاطع). کچوله . (بحر الجواهر). ادراقی . (تحفه حکیم مؤمن ). اذاراقی و آن داروئی است . (ناظم الاطباء). کرنب دشتی است و آن را چغندر بز...
-
قاتل النحل
لغتنامه دهخدا
قاتل النحل . [ ت ِ لُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) نیلوفر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قاتل النمر
لغتنامه دهخدا
قاتل النمر. [ ت ِ لُن ْ ن َم َ ] (ع اِ مرکب ) خانق النمر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در نزد بعضی مازریون سیاه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قاتل الذئب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (=کشندۀ گرگ)] (زیستشناسی) [قدیمی] qātelozze'b تاجالملوک ژاپنی.
-
قاتل الکلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (=کشندۀ سگ)] (زیستشناسی) [قدیمی] qātelolkalb کوچوله.