کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاب تصویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
frame 2
قاب تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. تکتصویرهای روی نوار فیلم 2. حد و مرز هر تصویر متـ . قاب 2
-
واژههای مشابه
-
قآب
لغتنامه دهخدا
قآب . [ ق َ آ ] (ع مص ) بسیار نوشیدن آب را و پر شدن . گویند قَئِب َ الرجل من الماء قاباً وقآباً؛ بسیار نوشید آب را و پر شد. (منتهی الارب ).
-
قأب
لغتنامه دهخدا
قأب . [ ق َ ءَ ] (ع مص ) خوردن طعام را یا آب را. (منتهی الارب ). || یا خوردن تمامه ٔ آن را. گویند: قَاءَب َ الطعام قأباً؛ خورد طعام را یا خورد تمامه ٔ آن را. و نیز قأب الماء؛ آشامید آب را یا آشامید تمامه ٔ آن را. (منتهی الارب ).
-
قَابَ
فرهنگ واژگان قرآن
به اندازه ي - فاصله ميان دستگيره کمان و زه آن(کلمه قاب و کلمه قيب مانند کلمه قاد و قيد به معناي مقدار هر چيز است )
-
frame 1
قاب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] سازهای اسکلتی که تمام اتصالات آن صُلب در نظر گرفته شود
-
truck frame
قاب بوژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازۀ یکتکۀ فولادی که اسکلت بوژی به شمار میرود و اجزای بوژی به آن متصل میشود
-
propeller frame
قاب پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چارچوبی که دربرگیرندۀ جایگاه سکان و طاقی پروانه و جایگاه پروانه و پاشنۀ چرخشی سکان (sole piece) است
-
license plate frame
قاب پلاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] پوشش پلاستیکی یا فلزی که پلاک را در بر میگیرد و از آن محافظت میکند
-
brake head
قاب ترمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعۀ ریختگی که به میلۀ ترمز متصل میشود و از جدا شدن کفشک ترمز جلوگیری میکند
-
radiator grille surround, grill surround
قاب جلوپنجره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار میگیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
-
racking 2
قابخوابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تغییر شکل عرضی چارچوب کشتی یا بارگُنج به دلیل فشارهای واردآمده به آن
-
framestone
قابسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی سنگآهک برجا که با مواد آلی به هم چسبیدهاند و در آن اندامگانهایی مانند مرجان چارچوبی سخت را در هنگام رسوبگذاری به وجود میآورند
-
filter leaf
قاب صافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسى شيمى] هریک از قابها یا چهارچوبهای نگهدارندۀ پارچۀ صافی در صافی فشاری
-
proscenium arch
قاب صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] چهارچوبی که کل صحنه را از تالار جدا میکند