کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قابول
/qābul/
معنی
قسمت بیرونآمدۀ عمارت، مانندِ سایهبان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قابول
لغتنامه دهخدا
قابول . (ترکی ، اِ) میزاب . ناودان . رجوع به قابوک شود.
-
قابول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی؟] [قدیمی] qābul قسمت بیرونآمدۀ عمارت، مانندِ سایهبان.
-
واژههای همآوا
-
قعبول
لغتنامه دهخدا
قعبول . [ ق ُ ] (ع اِ) گیاهی است سپیدرنگ ، یا نوعی از سماروغ . (منتهی الارب ). در لسان آمده است که گیاهی است سپید که با قارچ در بهار روید و آن را سرخ کرده و میپزند و میخورند. (اقرب الموارد). رجوع به قَعْبَل شود. || کاسه ٔ شیر. (منتهی الارب ) (اقرب ال...
-
جستوجو در متن
-
خربسته
لغتنامه دهخدا
خربسته . [ خ َ ب ُ ت ِ ](اِ) جزء برآمده ٔ از سقف و قابول . (ناظم الاطباء).
-
قاپول
لغتنامه دهخدا
قاپول . (اِ) مخارجه ٔ عمارت . ناودانی را نیز گفته اند که بر کناره های بام سازند تا آب باران در آن سیلان کند. و بجای لام کاف هم بنظر آمده است . (برهان ). و در کتاب السامی فی الاسامی در باب الفاظ ابنیه و امکنه «طنف » را قابول (با بای موحده ) نوشته . (ا...