کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل استنباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قابل امانت
لغتنامه دهخدا
قابل امانت . [ ب ِ ل ِ اَ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آدم . کنایه از آدمیزاد است . (برهان )(آنندراج ): اشاره به آیت انا عرضنا الامانة علی السموات والارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها وحملها الانسان انه کان ظلوماً جهولا. (قرآن 72/33).آن قا...
-
قابل امتداد
لغتنامه دهخدا
قابل امتداد. [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) امتدادپذیر. کشش پذیر. رجوع به قابلیت امتداد شود.
-
قابل انبساط
لغتنامه دهخدا
قابل انبساط. [ ب ِ ل ِ اِم ْ ب ِ ] (ص مرکب ) بسطپذیر.در مقابل قابل انقباض . رجوع به قابلیت انبساط شود.
-
قابل انتشار
لغتنامه دهخدا
قابل انتشار. [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) آنچه بتوان آن را منتشر کرد. مقابل قابل توقیف .
-
قابل انتقال
لغتنامه دهخدا
قابل انتقال . [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ](ص مرکب ) آنچه بتوان به دیگری منتقل کرد. انتقال پذیر. || ملک ... منقول . در مقابل غیرمنقول .
-
قابل انجذاب
لغتنامه دهخدا
قابل انجذاب . [ ب ِ ل ِ اِ ج ِ ] (ص مرکب ) جذب شدنی .
-
قابل انحلال
لغتنامه دهخدا
قابل انحلال . [ ب ِ ل ِ اِ ح ِ ] (ص مرکب ) انحلال پذیر. رجوع به قابلیت انحلال شود.
-
قابل انحناء
لغتنامه دهخدا
قابل انحناء. [ ب ِ ل ِ اِ ح ِ ] (ص مرکب ) انحناء پذیر.
-
قابل انعقاد
لغتنامه دهخدا
قابل انعقاد. [ ب ِ ل ِ اِ ع ِ ] (ص مرکب ) انعقادپذیر. منعقد شدنی .
-
قابل انعکاس
لغتنامه دهخدا
قابل انعکاس . [ ب ِ ل ِ اِ ع ِ ] (ص مرکب ) انعکاس پذیر. رجوع به قابلیت انعکاس شود.
-
قابل انقباض
لغتنامه دهخدا
قابل انقباض . [ ب ِ ل ِ اِ ق ِ ] (ص مرکب ) انقباض پذیر. مقابل انبساطپذیر.
-
قابل انکسار
لغتنامه دهخدا
قابل انکسار. [ ب ِ ل ِ اِ ک ِ ] (ص مرکب ) انکسارپذیر. شکست پذیر. (فرهنگ رازی ).
-
قابل پژوهش
لغتنامه دهخدا
قابل پژوهش . [ ب ِ ل ِ پ َ هَِ ] (ص مرکب ) (اصطلاح حقوق ) هر حکمی که از دادگاه بخش یا شهرستان صادر شده باشد. احکام وقرارهائی که از محکمه ٔ بدوی (اعم از دادگاه شهرستان و دادگاه بخش ) حضوراً صادر شده باشد در مدت معین قابل پژوهش است . رجوع به قانون آئین...
-
قابل تأدیه
لغتنامه دهخدا
قابل تأدیه . [ ب ِ ل ِ ت َءْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) پرداختنی . تأدیه پذیر. وامی که بتوان آن را پرداخت .
-
قابل تبدیل
لغتنامه دهخدا
قابل تبدیل . [ ب ِل ِ ت َ ] (ص مرکب ) قابل تغییر. تبدیل پذیر. صرف پذیر.