کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابلیت انقباض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قابلیت سکنی
دیکشنری فارسی به عربی
صلاحية السکن
-
قابلیت تمدید
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للامتداد
-
قابلیت جذب
دیکشنری فارسی به عربی
قابلية المص
-
tintability, colour acceptance
قابلیت رنگآمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] قابلیت پوشرنگ پایۀ رنگآمیزه یا پوشرنگ سفید در پذیرش رنگبخشهای مختلف
-
acceleration capability
قابلیت سرعتافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] توانایی خودرو در شتابگیری از حالت سکون یا افزایش سرعت در حال حرکت در جادۀ بدون شیب
-
قابلیت عرضه در بازار
دیکشنری فارسی به عربی
تسويق
-
قابلیت نقل وانتقال مالکیت
دیکشنری فارسی به عربی
تغرب
-
قابلیت توافق و سازش
دیکشنری فارسی به عربی
تکيف
-
قابلیت تبدیل به پول
دیکشنری فارسی به عربی
سيولة
-
transit reliability
قابلیت اعتماد حملونقل عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] عملکرد واقعی حملونقل عمومی با توجه به برنامه که بر شاخصهایی مانند زمان انتظار و تمایل مسافر به استفادۀ دائم از خدمات و زمان کل سفر و سطح مسافرگیری تأثیر میگذارد
-
جستوجو در متن
-
hangability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابلیت انقباض
-
retractility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب افتادگی، قابلیت انقباض
-
قابل انبساط
لغتنامه دهخدا
قابل انبساط. [ ب ِ ل ِ اِم ْ ب ِ ] (ص مرکب ) بسطپذیر.در مقابل قابل انقباض . رجوع به قابلیت انبساط شود.
-
جذب
لغتنامه دهخدا
جذب . [ج َ ] (ع مص ) کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ضد دفع. مقابل دفع. (از اقرب الموارد). کشیدن بسوی خود. (ناظم الاطباء). درکشیدن . چسبیدن . مقابل ردع . (یادداشت مؤلف ). و منه : «وجدت الانسان ملقی بین اﷲ و بین ال...
-
الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
الکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای انرژی است که بر اثر مالش دو جسم یاعمل مکانیکی چون تراکم و یا حرارت به بعضی از اجسام بلوری...