کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قابسی
لغتنامه دهخدا
قابسی . [ ب ِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن خلف معافری قیروانی معروف به قابسی (324 - 403 هَ . ق .) عالمی نابینا و مالکی مذهب است که در آفریقا میزیست و حدیث ها و رجال و اسناد حدیث ها را حفظ داشته و فقیه اصولی است . اصل اواز قیروان است . او را تألیفاتی است ا...
-
قابسی
لغتنامه دهخدا
قابسی . [ ب ِ ] (اِخ ) عیسی بن ابی عیسی ، مکنی به ابوموسی منسوب به قابس شمال آفریقا. از علماء است (سمعانی ).
-
قابسی
لغتنامه دهخدا
قابسی . [ ب ِ ] (اِخ ) نمودبن مسلم قابسی ، مکنی به ابومنصور از قابس افریقا (از علماء است ). (سمعانی ).
-
قابسی
لغتنامه دهخدا
قابسی . [ ب ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به قابس که یکی از شهرهای شمال آفریقا است .
-
قابسی
لغتنامه دهخدا
قابسی . [ ب ِ ](اِخ ) علی بن عبدالغفار، مکنی به ابوالحسن ، سمعانی آورد: من او را در جامع دمشق ملاقات کردم پیرمردی کوتاه قد بود و از سفر حج از راه عراق بصوب وطن مراجعت میکرد من از او چند بیت شعر استفاده بردم . (سمعانی ).
-
قابسی
لغتنامه دهخدا
قابسی .[ ب ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد فریاط. ابن ماکولا گوید که ابوزکریا بخاری از او روایت کرده است . (سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی قابسی
لغتنامه دهخدا
علی قابسی . [ ع َ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن خلف معافری مالکی . مشهور به ابن قابسی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بن محمدبن ... و نیز به ابن قابسی ابوالحسن علی ... شود.
-
ابن قابسی
لغتنامه دهخدا
ابن قابسی . [ اِ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن محمدبن خلف . محدث . از مردم قیروان . مولد او به سال 324 هَ .ق . بوده است و او یکی از ائمه ٔ حدیث است . به سال 352 سفری بمشرق شده و در مکه صحیح بخاری را از ابوزید شنوده و در 357 به قیروان بازگشته و در ...
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن خلف قابسی معافری . رجوع به ابن قابسی ابوالحسن ... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قابسی . علی بن محمدبن خلف معافری مالکی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قابسی . رجوع به ابن قابسی (ابوالحسن علی بن ...) و نیز به علی بن محمدبن خلف ... شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) کنیت ابن قابسی علی بن محمدبن خلف . رجوع به ابن قابسی ابوالحسن علی ... شود.
-
علی معافری
لغتنامه دهخدا
علی معافری . [ ع َ ی ِم َ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن خلف معافری مالکی . مشهور به ابن قابسی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن محمدبن ...) و نیز به ابن قابسی (ابوالحسن ...) شود.
-
علی مالکی
لغتنامه دهخدا
علی مالکی .[ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن خلف معافری مالکی . مشهور به ابن قابسی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن محمد...) و ابن قابسی (ابوالحسن علی ...) شود.